استقلال بحرين بحرین چین مکزیک آفریقای جنوبی اتریش کوبا لهستان نروژ مالزی فنلاند لیبی شیلی مجارستان لائوس ایسلند الجزایر پاکستان اندونزی جمهوری چک تایلند برمه (میانمار) آرژانتین بنگلادش سنگاپور عمان فیلیپین قبرس قزاقستان قطر کره شمالی ویتنام رومانی کرواسی هلند آنگولا اوگاندا تونس جمهوری آفریقای مرکزی زامبیا از اواسط قرن بيستم، ادعاى تاريخى ايران در مورد حاکميت بر بحرين، گونهاى جدى به خود گرفت. مجلس شوراى ملى ايران در اواخر آبانماه ۱۳۳۶ (نوامبر ۱۹۵۷) لايحهاى را تصويب کرد که بهموجب آن بحرين استان چهاردهم ايران اعلام شد و و دو کرسى خالى براى نمايندگان استان چهاردهم در مجلس ايران در نظر گرفته شد. اين اقدام و سياست اعلام شده در پى آن، داير بر خروج ايران از عضويت در آن دسته از مجامع بينالمللى که بحرين را بهعضويت خود مىپذيرفتند، دشوارى و پيچيدگى فراوانى در روابط بينالمللى ايران بهوجود آورد و روابط ايران بهويژه با انگلستان و شمارى از کشورهاى عربى مانند عربستانسعودي، دستخوش بحران شد. عربستانسعودى طى قراردادى در ۱۹۵۸، منطقهٔ دريائى ميان خود و بحرين را تقسيم کرد و به مرزهاى دريائى فيمابين رسميت بخشيد. تهران امضاء اين قرارداد را اقدامى حساب شده از سوى عربستانسعودى جهت خدشهدار کردن طرح حاکميت ايران بر بحرين شناخت. از سوى ديگر، ايران در ۱۹۶۵ گفتوگوهائى را با انگلستان آغاز کرد، به اميد اينکه بتواند مرزهاى دريائى خود را در خليجفارس تعيين کند. ديرى نپائيد که طرفين دريافتند اين کار عملى نيست. پيروز مجتهدزاده، نگاهى به يک مثلث ژئوپليتيک در خليجفارس، ماهنامه اطلاعات سياسى - اقتصادى - س۷ ش ۷۲ -۷۱، ۱۳۷۲ در ۱۹۶۸ با ترميم روابط بين ايران و عربستانسعودي، دو کشور توانستند مرزهاى دريائى خود را در سپتامبر همان سال تعيين کنند و قرارداد مربوطه را به امضاء نمايندگان دولتين برسانند. چندى بعد محمدرضا پهلوى در ديدار خود از هند (۱۹۶۸) در مصاحبهاى گفت: ما نمىتوانيم بپذيريم جزيرهاى که توسط انگليسىها از کشور ما جدا شده، توسط ايشان ولى به حساب ما به ديگران داده شود. بهعلاوه ايران هرگز براى بهدست آوردن اراضى و امتيازات ارضى علىرغم تمايلات مردم آن سامان، به زور متوسل نمىشود. اگر مردم بحرين مايل نباشند به کشور ما ملحق شوند، هرگز به زور متوسل نخواهيم شد... هرکارى که بتواند ارادهٔ مردم بحرين را بهنحوى که نزد همهٔ جهان به رسميت شناخته شود، نشان دهد، خوب است. (دکتر شهين دخت کامران مقدم، تاريخ کشورهاى همجوار ايران، انتشارات دانشگاه تربيت معلم، ۱۳۵۶، ص ۱۱۱) ايران سعى داشت تا سرنوشت بحرين از راه يک همه پرسى راستين تعيين شود، در حالىکه انگلستان با اين نظر بهشدت مخالفت بود و حکومت بحرين نيز به هيچوجه حاضر نبود چنين رفراندومى را بپذيرد. دليل اين مخالفت آن بود که حکومت آلخليفه مفهوم حقوقى برگزارى چنين رفراندومى را برابر با نفى سلطهٔ يکصد پنجاه سالهٔ خود بر بحرين مىدانست. ولى ايران با طرح مسئله رفراندوم و همهپرسى خواهان ثبت سابقهٔ تاريخى ادعاى خود بر بحرين بود. سرانجام ايران و انگلستان توافق کردند که بهجاى رفراندوم، از سازمان ملل متحد خواسته شود که از راه يک نظرخواهى عمومى (Plrbicite) در بحرين، سرنوشت سياسى آن سرزمين تعيين گردد. تمسک به نظرخواهى در عين اينکه گريز از خواسته ايران براى انجام رفراندم بود ولى به هر حال ادعاى تاريخى ايران را حداقل بهطور تاريخى تأمين مىکرد. حکومت بحرين با رايزنى و همراهى مأموران انگلستان براى مقابله با دعاوى ايران مصمم شد تا ساختار جمعيتى اين شيخنشين را با اکثريت دادن به عربها دگرگون سازد. در اين روستا، ورود کارگران و مهاجران عربى تشويق شد و هزاران تن فلسطينى و اعراب ديگر از کشورهاى دور نزديک به بحرين هجوم آوردند. پيروز مجتهدزاده کشورهاى و مرزهاى در منطقهٔ ژئوپليتيک خليجفارس، ترجمهٔ حميدرضا ملک محمدى نوري، دفتر مطالعات سياسى و بينالمللي، چاپ سوم ۱۳۷۳ کار نظرخواهى از روز ۳۰ مارس ۱۹۷۰ آغاز شد و مدير دفتر سازمان ملل در ژنو بهنام سينيور ويتور و ينسپيرهگيچادي از سوى دبير کل وقت سازمان ملل (اوتانت) مأمور انجام اين کار شد. وى پس از پايان مأموريت دو هفتهاى خود در بحرين، گزارش برداشتهاى خود از صحبت با مردم بحرين را تسليم دبيرکل سازمان کل ملل نمود که در آن آمده بود: اکثريت مردم بحرين خواهان آن هستند که سرزمين آن رسماً بهعنوان کشورى مستقل با حاکميتى کامل و با آزادى تعيين روابط با ملل ديگر شناخته شود. با اعطاء اين گزارش، شوراى امنيت قطعنامه ۲۷۸ مورخ ۱۱ مه ۱۹۷۰ را که خواستهٔ مردم بحرين را تأئيد مىکرد، صادر نمود . اين قطعنامه به دولتهاى ايران و انگلستان ابلاغ شد و دولت ايران نتيجهٔ اين کار و قطعنامهٔ شوراى امنيت سازمان ملل متحد را به مجلسين شورا و سنا گزارش داد. بدين ترتيب ايران و بحرين در ۱۹۷۱ مرزهاى دريائى ميان خود را تعيين و تصويب کردند و روابط دو جانبه را در همهٔ زمينهها آغاز کردند. (پيروز مجتهدزاده، نگاهى به يک مثلث ژئوپليتيک در خليجفارس، ماهنامه اطلاعات سياسى - اقتصادى س ۷ ش ۷۲ - ۷۱، ۱۳۷۲) بحرين در ۱۶ دسامبر ۱۹۷۱ (۲۵ آذر ۱۳۵۰) رسماً عضو سازمان ملل متحد شد و بهعنوان يکصد و بيست و نهمين عضو آن درآمد. (کتاب سبز بحرين ۱۳۶۸ - ص ۵۰) از آن پس تاريخ ۱۶ دسامبر بهعنوان روز ملّى بحرين شناخته مىشود هنگام استقلال بحرين، شيخ عيسى بن سلمان آل خليفه (امير فعلي) برمسند حکومت قرار داشت. در ۱۹۷۳، بحرين با برخوردارى از احساس اطمينان نسبت به توزان سياسى معقول که در آن سرزمين بهوجود آورده بود، در برابر خواست ديرينهٔ مردم بحرين سر فرود آورد و اجازهٔ تشکيل مجلس شوراء، مرکب از نمايندگان مردم بحرين را داد. ولى ديرى نپائيد که عوامل خارجي، دولت بحرين را براى بستن پارلمان آن کشور، زير فشار قرار دادند. اين فشارها سرانجام سبب شد تا مجلس شوراى بحرين به بهانهٔ اخلال در ادارهٔ امور کشور، در ۱۹۷۵ تعطيل شود. (پيروز مجتهدزاده - در بحرين چه مىگذرد؟ ماهنامهٔ اطلاعات سياسى - اقتصادى - س ۹ - ش ۸۸ - ۸۷، ۱۳۷۳) چاپ دانلود صفحه افزودن به علاقمندیها