اتريش مرکز يکى از کهن‌ترين تمدّن‌ها است. از آثار تاريخى به‌جاى مانده مى‌توان به قدمت تمدن اين سرزمين که به هزاران سال قبل از ميلاد مسيح مى‌رسد، پى برد.


چهارصد سال قبل از ميلاد مسيح ابتدا سلت‌ها و سپس رومى‌ها به پايه‌ريزى تمدّن دوره‌هاى بعدى اتريش پرداختند. تحت لواى رومى‌ها، تمدّن و اقتصاد اتريش شگفته شد، راه‌ها و شهرها به‌وجود آمد، تاکستان‌ها و مزارع رونق گرفت. اساس و بنياد بسيارى از شهرهاى اتريش اردوگاه‌هايى است که رومى‌ها در اين سرزمين بنا نهاده بودند، آنان ايالت نوريکم را که قسمت عمده‌اى از خاک اتريش کنونى را تشکيل مى‌دهد، به‌وجود آوردند. حتى نام فعلى شهر وين نيز از ويندوبونا (Vindobona) و نام شهر لينز از لن‌تيا (Lentia) که اسامى رومى هستند اقتباس شده‌است.


حدود قرن چهارم ميلادى رومى‌ها به‌وسيلهٔ اقوام ژرمن از اين سرزمين رانده شدند و طى قرن‌ها اقوام ديگر چون هون‌ها، آوارها، مجارها، اسلاوها بر اين سرزمين رانده شدند و طى قرن‌ها اقوام ديگر چون هون‌ها، آوارها، مجارها، اسلاوها بر اين سرزمين حکمرانى کردند. آوارها در اواخر قرن هشتم از شارلمانى امپراتور معروف اروپا شکست خوردند و وى نيز از مجارها شکست خورد.


در فاصله قرن ششم تا هشتم ميلادى باوير که در همسايگى اتريش بودند به اين کشور هجوم آوردند. واتوى کبير پادشاه باوير مجارها را در نبرد لخفيلد شکست داد و اتريش را به باوير ملحق ساخت. در سال ۱۹۷۶ ميلادى خانواده بابنبرگ حکومت را در دست گرفت و مرزبان نشين اتريش را به‌وجود آورد، از اين پس اتريش به يک دوران آرامش و ثبات قدم نهاد.


در اين دوران مسيحيت نضج گرفت. کليساها و صومعه‌ها ساخته شد و تمدّن جديدى به‌وجود آمد. کاخ‌ها و قصرهاى اشرافى برپا شد و شعر و موسيقى و علم نيز رونق يافت با تمرکز فعاليّت‌هاى حکومت در وين اين شهر مرکز فعاليّت‌هاى هنرى و اقتصادى شرق اروپا شد. در سال ۱۲۴۶ ميلادى حاکم اتريش در نبرد برعليه مجارها شکست خورد و بدين ترتيب اواخر قرن ۱۳ ميلادى سرزمين اتريش بخشى از پادشاهى بوهم گرديد.


در سال ۱۲۷۶ ميلادى سلطنت به خانواده هابسبورگ منتقل شد. زيرا دوک رودلف فون هابسبورگ (Rudolf -Von Habsburg) که به پادشاهى آلمان برگزيده شده بود، در نبرد مارخ فلد (Marchfeld) پادشاه بوهم را شکست داده اتريش را جزء قلمرو خود نمود. هابسبورگ‌ها تا اوايل قرن بيستم در اتريش حکومت کردند و سرزمين‌هاى جديدى را به امپراتورى خويش ملحق کردند که از شمال تا جنوب و از غرب تا شرق اروپا گسترش يافت. در واقع بايد گفت که تاريخ اين خاندان با تاريخ اين خاندان با تاريخ اتريش آميخته است. در سال ۱۴۳۸ ميلادى آلبرشت دوم (Albrecht II) حاکم اتريش به پادشاهى آلمان نيز برگزيده شد و سرانجام اتريش نيز بخشى از امپراتورى مقدس روم گرديد و فرمانروايان اتريش با نام امپراتوران مقدس روم در بخش بزرگى از اروپا فرمانروايى داشتند.


طى قرن‌هاى ۱۶ و ۱۷ ميلادى اتريش به‌صورت سنگرى در برابر حملات ترک‌هاى عثمانى درآمد. شهر وين در سال‌هاى ۱۵۲۹ و ۱۶۳۸ ميلادى دوبار توسط عثمانى‌ها محاصره شد ولى هيچ‌گاه به تصرف آنها در نيامد. اين کشور در پى خنثى نمودن تهاجم ترک‌ها و عقب راندن آنان قدرت برتر اروپا شمرده شد و به عنوان ابرقدرت آن عصر درآمد. به عقيده بسيارى همين برترى اتريش و شکست تهاجم ترک‌ها (مسلمانان)، آغاز عصر برترى و تفوق غرب مسيحى بر شرق مسلمان گرديد.


در اين سال‌ها بود که نواى موسيقى موازات، هايدان (Hyden.F) و گلوک (Gluek, ch W) از امپراتورى اتريش به گوش اروپائيان رسيد. اصلاحات توسط پسرش ژوزف دوم (Joseph II) ادامه يافت که البته موفقيّت آن نسبت به زمان ماريا ترزا کمتر بود. در عصر امپراطورى ژوزف دوم دو عمل مهم صورت گرفت:


۱. او بسيارى از فشارهاى مالياتى را از روى دوش روستائيان برداشت و ماليات را کاهش داد.


۲. مساوات در مذهب و آزادى انتخاب مذهب را به اجراء گذاشت.


در اوايل قرن ۱۹ ميلادى اتريش گرفتار جنگ‌هاى توسعه‌طلبانه ناپلئون بناپارت بود. ارتش اتريش تحت فرماندهى آرشيدوک کارل (Archduke Karl) اولين شکست را به ارتش ناپلئون کبير وارد آورد (۱۸۰۹ م.)، و در ناحيه تيرول نهضتى ملى تحت رهبرى قهرمان ملّى آندراس هوفر (Andreas Hofer) عليه ارتش دشمن به‌وجود آمد. در جنگى که به نبرد ملّت‌ها معروف است ارتش کشورهاى متحد تحت فرماندهى ژنرال اتريشى پرنس شوار تزنبرگ (Schwarzenberg) در لايپزيک ارتش ناپلئون را شکست داد و نتيجه آن کنفرانس وين بود که تحت رياست مترنيخ (Metrnich) صدراعظم اتريش، يک دوره صلح و آرامش را به اروپا بازگرداند و وين در سال ۱۸۱۵ ميلادى عهده‌دار نقش مهمّى در سياست اروپا گرديد و حاکميّت اتريش بر نواحى بزرگى از اروپا، از جمله قسمت اعظم اتريش سفلي، بخشى از شمال و شمال غرب ايتاليا، قسمتى از صربستان (يوگسلاوى فعلي)، مجارستان، چک‌اسلواکي، و بخشى از لهستان (دانزيک) و پروس (آلمان شرق فعلي) برقرار شد که در جمع امپراتورى بزرگ اتريش ناميده مى‌شد.


از نتايج انقلاب صنعتى در قرن نوزدهم پيشرفت سريع تکنيک - تجارت و اقتصاد در اتريش است. اتريش نيز از تأثير انقلاب سال ۱۸۴۸ ميلادى اروپا مصون نمايند. در همين سال‌ها اولين قانون اساسى اتريش شکل گرفت و در سال ۱۸۶۷ ميلادى تغييراتى در آن حاصل شد و امپراتورى اتريش - مجارستان به‌وجود آمد که تحت سلطه خاندان هابسبورگ بود اين امپراطورى بزرگ و مقتدر نفوذ خود را به بالکان گسترش داد و قسمت‌هايى از آن را به تصرف خود در آورد و تا آغاز جنگ جهانى اول (۱۹۱۴م.) اتريش نقش بزرگى را در اروپا و بخصوص منطقه بالکان بر عهده داشت. اتريش در اين دوره از نظر اقتصادى پيشرفت فراوانى نمود، ولى اين دوره با پيدايش اختلافات ميان ملّت‌هاى مختلفى که تحت لواى امپراتورى اتريش بودند، مقارن گرديد. در اين سال‌ها حزب سوسيال دمکرات اتريش توسط ويکتور آدلر بنيان‌گذارى شد.


قتل وليعهد اتريش فرانس فرديناند (Franz Ferdinand) توسط مليون‌ها صربى در سارايووو (Sarau) صربستان آتش جنگ جهانى اول را شعله‌ور ساخت. جنگى که موجب از هم گسيختگى امپراتورى اتريش گرديد. چک‌اسلواکي، مجارستان، يوگسلاوي، لهستان و رومانى از اتريش منتزع و مستقل شدند.