نخستين گام در زمينه تشکيل حزب راديکال به عنوان قديمى‌ترين حزب کشور طى سال هاى ۸۰ و درست زمانى که سياستمداران با تمسک به حربه‌هايى چون تقلب در انتخابات، توافق قشرهى حاکم بر جامعه و يا تضييع حقوق عامه مردم برسرکار مى‌آمدند، از جانب لاآندروان‌آلم (Leandro. N. Alem) برداشته شد.


بدينصورت که وى در شانزدهم جولاى ۱۸۹۱ در اعتراض به توافق بارتلومه ميتره و ژنرال روکا که به منظور ساخت و پاخت در انتخابات رياست جمهورى بين آنها صورت پذيرفته بود، اعلام داشت،من اين قرارداد را نمى‌پذيرم و بطور راديکالى با آن مخالفت هستم. متعاقب اين اقدام آلم موجديت کميته ملى اتحاد مدني موسوم به حزب راديکال را اعلام نمود. پس از اين اعلام حزب راديکال يک رفتار کاملاً متضاد و مخالف با سياست‌هاى دولت وقت و بويژه روند انتخابات در پيش گرفت و در حين آن قوياً از اعطاى آزادى‌هاى عمومي، برگزارى انتخابات آزاد بدون دخالت مقامات دولتى و استقلال و خودمختارى استان‌ها دفاع نمود. با اين حال گرچه نخستين گام‌ها در جهت تشکيل حزب راديکال از جانب آلم برداشته شد، لکن در تاريخ حزب راديکال از فرد ديگرى به عنوان بنيانگذار رسمى اين حزب نام برده مى‌شود. اين سياستمدار همان هيپوليتو ايريگوئن مى‌باشد که نقش برجسته‌اى را درکشاندن پاى مردم آرژانتين به صحنه سياسى کشور و شرکت آزادانه آنان در انتخابات مختلف داراست. راديکال‌ها در تحت رهبرى ايريگوئن از آغاز قرن نوزدهم در جهت تحميل قانون انتخاباتى مورد نظر خود (Suffrage Act - Acto de Sufragio Universal) گام برداشتند که در صورت اجرا به تمامى شهروندان ذکور بالاتر از ۱۸ سال اجازه مى‌داد تا با شرکت آزاد در انتخابات، در سرنوشت سياسى خود مشارکت نمايند.


به همين خاطر هم سرانجام در سال ۱۹۱۲ رئيس جمهور وقت، روکه سائنزپنيا در تحت فشار راديکال‌ها مجبور به پذيرش و اعلام قانون مذکور گرديد. ايريگوئن سرانجام توانست با انجام يک سلسله سفرهاى تبليغاتى به گوشه و کنار کشور در انتخابات رياست جمهورى (۱۲ آوريل ۱۹۱۶) با کسب ۳۷۰ هزار رأى به رياست جمهورى آرژانتين منصوب شود. با اين پيروزى راديکال‌هاى براى نخستين بار در طول تاريخ خود به کاخ رياست جمهورى آرژانتين وارد شدند. با به قدرت رسيدن ايريگوئن به عنوان رئيس دولت ملى حزب راديکال اصول اساسى خود را به مرحله اجرا درآورد. به همين خاطر درست در زمانى که اروپا درگير جنگ جانى اول بود ايريگوئن در بعد خارجى اصولى چون، ضرورت تشکيل جامعه ملل (Society of Nations - Sociedad de Naciones)، استقلال کشورها، برابرى ملت‌ها و احترام به اصول و ارزش‌هاى انسانى را مطرح ساخت. در بعد داخلى نيز در سال ۱۹۱۸، دولت وى در خصوص مسائل اجتماعى با انجام يک اقدام مهم طرح اصلاح دانشگاه‌ها را مطرح نمود که اجازه انجام اصلاحات عميق و تعبيه يک سيستم جديد به شيوه سيستم کنونى در نظام دانشگاهى کشور را مى‌داد.


در زمينه کشاورزى دولت راديکال ايريگوئن کنترل کيفيت صادرات کشاورزى و دادن تضمين‌هاى لازم به توليد کنندگان را در پيش گرفت که باعث ارادئه محصولات با کيفيت بالا و قيمت پايين شد و بالاخره در ابعاد اقتصادى در سال ۱۹۲۲ دولت راديکال کمپانى‌هاى نفتى فدرال (Y.P.F - Federal Oil Fields) را پايه‌گذارى که به موجب آن ذخاير نفتى و انرژى زاى کشور در نهايت تحت سرپرستى و کنترل دولت ملى قرار مى‌گرفت.


با توجه به اين که بسيارى دولت راديکال ايريگوئن در زمينه کشاندن پاى اقضار عمومى مردم به صحنه سياسى کشور و تمرکز قدرت در دست دولت ملي، با منافع قشر متنفذ و حاکم بر جامعه در تضاد بود، در ۶ سپتامبر ۱۹۳۰ يک گروه از نظاميان اين کشور که از جانب همان قشر خاص نيز حمايت و پشتيبانى شده بودند با انجام کودتا ايريگوئن را از کار برکنار و براى مدت سه سال به زندان انداختند.


با تشديد مبارزات گروه‌ها و جناح‌هاى مختلف و بويژه راديکال‌ها که در چارچوب يک سلسله قيام‌هاى سازمان داده شده صورت مى‌پذيرفت، حزب راديکال مجدداً توانست در اکتبر ۱۹۶۳ قدرت را به توسط دکتر آرتورو اليا بدست گيرد که سعى و تلاش جديدى را از جانب وى براى ايجاد ثبات و سازماندهى بهتر در حزب راديکال به همراه داشت.


وى همچنين پس از تصدى قدرت به طور رسمى خطاب به کنگره ملى آرژانتين مراتب تعهد و پايبندى خود به اصول مطروحه از جانب اولين دولت برکنار شده حزب راديکال (دولت ايريگوئن) را اعلام داشت.


ديرى نپاييد که اليا نيز به توسط يک کودتاى نظامى سرنگون شد. اما راديکال‌ها از قصد و غايب نهايى خود مبنى بر دستيابى به وحدت ملى دست نکشيدند. به همين خاطر نيز حزب راديکال که قبلاً قول تشکيل يک مجمع مدني (Civility Assembly - Union Civica) را در سال ۱۹۶۲ داده بود، مجمع زمان مردم ( Peopel's Time - La Hora del Pueblo) را بنيان نهاد که مختص مشارکت عموم بود و به رقابت‌ها و کشمکش‌ها داخلى مردم آرژانتين خاتمه مى‌داد.


از سوى ديگر على‌ رغم تمامى شدت عملى که دولت نظامى در سرکوب مخالفان و به ويژه راديکال‌ها بخرج مى‌داد اين حزب توانست مجمع ديگرى را تحت عنوان کنفرانس چند حزبي (Conferencia Multipartidaria) مرکب از گروه‌هاى مختلف سياسى وابسته به خود بنيان نهد که در حال حاضر نيز با داشتن بيش از دوميليون نفر عضو به فعاليت خود ادامه مى‌دهد. با انتخاب رائول آفونسين به عنوان رئيس جمهور آرژانتين در اکتبر ۱۹۸۳ حزب راديکال براى سومين بار پس از سال‌ها حاکميت نظاميان، سرنوشت سياسى کشور را بدست گرفت. لکن عدم موافقيت آن در حل معضلات جامعه که در نهايت به شکس اين حطب در انتخابات ۱۹۸۹ رياست جمهورى به توسط پرونيست‌ها انجاميد، باعث شد تا اين حزب به مقام دومين حزب مطرح در جامعه تنزل نمايد.


نزول حزب راديکال به مقام دوم از 1989 تا به کنون نيز نه تنها ترميم نيافته، بلکه با توجه به نتايج بدست آمده از رقابت‌‌هاى سياسى اين حزب در مقطه مختلف انتخاباتى از ۱۹۸۹ تا به کنون، به جرات مى‌توان گفت که در بعضى موارد حتى اين حزب در مقايسه با احزاب و جناح‌هاى درجه سوم نيز در مقام پايين‌ترى قرار گرفته است. تا بدانجا که در حال حاضر نوعى شک و ابهام را در خصوص و جايگاه و موقعيت اين حزب در آرژانتين (دوم يا سوم) بدنبال آورده است.