تا قبل از بروى کار آمدن دولت کارلوس منم در ۱۹۸۹، سياست خارجى آرژانتين همواره بر پايه همزيستى مسالمت‌آميز و روابط حسنه با کشورهاى جهان سوم استوار بود و اين روند در مورد کشورهاى آمريکاى لاتين با توجه به سعى و تلاش اين کشور به ايفاى نقش رهبرى در منطقه اولويت ويژه‌اى داشت.


در عين حال مى‌بايست تصديق نمود که على‌رغم تمايل اين کشور به داشتن رابطه با کشورهاى جهان سوم، ليکن عواملى باعث شده بود تا اين خط مشى از همان ابتداء بيشتر با کشورهاى غربى و در رأى آنها ايالات‌متحده همگام باشد.


در زمان رياست جمهورى منم اين کشور جرخش ‌او دگرگونى‌هاى عميقى را در مبانى سياست خارجى خود براى کار با کشورهاى جهان‌سوم صورت داد که از جمله تبعات آن نزديکى بيش از حد آرژانتين به چند کشور قدرتمند صنعتى جهان و بويژه آمريکا و دورى جستن آن از کشورهاى مختلف همطراز و جهان‌سوم بود. بعنوان مثال دومينگو کاوالو وزير خارجه وقت آرژانتين در اجلاس سران غير متعهدها که در سپتامبر ۱۹۸۹ در بلگراد برگزار شد، رسماً به تشويق کشورهاى جهان‌سوم در بهبود و تعالى هر چه بيشتر روابط خود با کشورهاى قدرتمند و على‌الخصوص آمريکا پرداخت و اظهار داشت: هيچگونه منافات و تناقضى بين عضويت در غير متعهدها و دوست بودن با آمريکا وجود ندارد.


مثلاً گيدو ديتلا وزير خارجه آرژانتين طى مصاحيه‌اى در ۴ سپتامبر ۹۱ بطرز بيسابقه و باور نکردنى خطاب به کشورهاى جهان‌سوم اعلام داشت: جهان‌سومى بودن نوعى مازوخيست محسوب مى‌شود و آرژانتين سعى دارد تا به جهان اول بپيوندد، چراکه جهان دوم حذف شده و ماهيت جهان سوم نيز کاملاً تغيير نموده است.


به همين خاطر نيز اندکى بعد از اعلام مواضع نسبتاً تند فوق از جانب مقامات و دست‌اندکاران طراز اول سياست خارجى آرژانتين، در تاريخ ۲۰ سپتامبر ۹۱ اين کشور خروج خود را از نهضت غير متعهدها اعلام داشت که سر فصلى جديد را در سياست خارجى آن پديد آورد.


هر چند که اين اقدام در آن زمان از سوى مقامات مذکور به بهانه تغيير نظام دو قطبى و به زير سوال رفتن فلسفه وجودى غير متعهدها توجيه شد، لکن پرواضح است که تغييرات و جرخش‌هاى روى داده در مبانى سياست خارجى اين کشور در زمان کارلوس منم را مى‌بايست از دلايل اصلى آن بشمار آورد که باعث شده تا در حال حاضر اين کشور در مقام مقايسه با کشورهاى جهان سوم اولويت را در سياست خارجى خود به معدود کشورهاى قدرتمند و در رأس آنها ايالات متحده آمريکا دهد.