جغرافياى سياسى الجزایر چین مکزیک آفریقای جنوبی اتریش کوبا لهستان نروژ مالزی فنلاند لیبی شیلی مجارستان لائوس ایسلند پاکستان اندونزی جمهوری چک تایلند برمه (میانمار) آرژانتین بحرین بنگلادش سنگاپور عمان فیلیپین قبرس قزاقستان قطر کره شمالی ویتنام رومانی کرواسی هلند آنگولا اوگاندا تونس جمهوری آفریقای مرکزی زامبیا منبع:جهان اسلام - الجزاير - قانون اساسى و حکومت، مرتضى اسعدي، ص ۱۶۹ اهميت استراتژيک کشور الجزاير در منطقه شمال آفريقا درياى مديترانه ۳ قاره و دو اقيانوس را بههم پيوند داده و به مثابه يکى از مهمترين درياهاى جهان شناخته مىشود، علاوه بر تراکم جمعيت و وجود فرهنگها و نظامهاى مختلف سياسى - اقتصادي، در حدود (۷۰۰۰ مايل (۱۱۲۰۰ کيلومتر) سواحل آن، اين دريا نظامىترين منطقهٔ دنياست. قواى دريائى بيش از ۱۵ کشور، شامل ۳ کشور خارجى روسيه، آمريکا انگلستان) در آن حضورى دائم داشته و دارند. درياى مديترانه جلوهگاه رقابت شرق و غرب، اختلاف اعراب و اسرائيل و تقابل ممالک صنعتى در حال رشد در دو سوى درياست. همچنين منطقه خاورميانه سالها متمادى محل نزاع و کشمکش بسيار بوده است.وجود استعمار فرانسه در آفريقا، انگليس در کشورهاى عربى خليجفارس و ايران، و زمان حال آمريکا قدرت بلامنازع و جهانخوار حضور جابرانه خويش را به رخ جهان کنونى کشيده و در همه جاى جهان حضور دائم دارد. کشور الجزاير به لحاظ وجود منابع نفتي، منابع معدنى مرکزى بود که کشور استعمارگر فرانسه مىتوانست از آنجا بر جبهه آزادىبخش اريتره، جبهه ملى آزادىبخش چاداشراف داشته باشد؛ از طرف ديگر، به جهت دست يابى به پايگاههائى براى مقابله با استعمار انگليس که اين کشور نيز در آفريقا و در همسايگى الجزاير مستعمراتى نيز داشته است. اين سرزمين از ديرباز زير چکمههاى فرانسوىها بوده و همانند همسايگان خود تاخت و تازهاى متعددى را بهخود ديده است. اين جريان تاريخى در عين حال متأثر از ويژگىهائى است که تا حدود زيادى ناشى از گسترش اين سرزمين است که بههر يک از گروهها اجازه داده تا مدتى طولانى نوعى خودمختارى نسبى را حفظ کنند و بعد از يک دوره مقاومت طولانى به قوانين تازه رسيده گردن نهند. الجزاير با وسعتى معادل پنج برابر کشور فرانسه همواره در معرض هجوم نيروهاى مرکز گريزى قرار داشته است همين امر که استقرار يک حاکميت مرکزى نيرومند را در اين سرزمين به تعويق انداخته است. در طول تاريخ مناطق و قبايل در اين سرزمين نقش بسيار مهمى را ايفا کردهاند. پيمانها و منازعات اين قبائل تابع ترکيب پيچيدهاى از ملاحظات سياسي، اقتصادي، مذهبى يا مالى بوده است، که گاهى آها را به حاکميت مرکزى نزديک و گاهى از آن دوره کرده است. اشتغال الجزاير از سوى فرانسه بهدلايل سياسى و اقتصادى و نظامى صورت گرفت، هدف اين تفکر که در زمان ناپلئون شکل گرفت، اين بود که به جناح راست خود براى حرکتهاى گسترده به سمت اروپا امنيت بخشد. بعدها اين سرزمين تکيهگاه ژئوپلتيکى فرانسه در مديترانه جنوبى گرديد. الجزايرىها بعد از استقلال اقداماتى براى احياءِ زبان ملى خود (عربي) بهعمل آوردند. عربى کردن زبان در سالهاى آغازين دهه ۹۰ در تحصيلات ابتدائى و متوسطه به پايان رسيده و هم اکنون در تحصيلات عالى در شرف تکميل است. اين امر مسائل متعددى بهبار آورده است، توقف آموزش زبانهاى بربرى و اعمال محدوديت در زمينه آموزش و بىاعتنائى نسبت به طريقه کلاسيک آموزش، از جمله اين مسائل هستند. در پايان قرن بيستم گرچه اسلامگرايان مغربى داراى استراتژىهائى جهت در دست گرفتن حاکميت هستند و قادر هستندتودههاى مردم را به صورتى دقيق بسيج کنند، ولى از آنجا که محور قرن بيست و يکم را عامل اقتصادى تشکيل مىدهد و اين اقتصاد به سرعت به سمت جهانى شدن از طريق قلمروهاى ژئوپلتيکى پيش مىرود. با جهانى شدن سه پديده مهم تکنولوژي، ارتباطات و اقتصاد، بهنظر مىرسد که شمال آفريقا يعنى غرب جهان اسلام تحت تأثير اين پديدههاى جهانى قرار گيرد. چاپ دانلود صفحه افزودن به علاقمندیها