براى قهرمانان غيرحرفهاي، فرصتهاى زيادى براى رقابت در سطح بينالمللى وجود دارد. مسابقات بينالمللى در بسيارى از ورزشها وجود دارد. بازىهايى چون پان امريکن و بازىهاى آسيايى نيز هر چهار سال يکبار برگزار مىشوند. دانشجويان کالجها و دانشگاهها نيز در مسابقات دانشجويان جهان شرکت مىکنند. همهٔ ورزشکاران با دقت به فرصت شرکت در اين رقابتها توجه دارند، ولى مهمترين اين رقابتها بازىهاى المپيک است.
در حالى که اين عقايد نسبت به المپيک بسيار باارزش قلمداد مىشود، مشکلات متعددى وجود دارد که رسيدن به اين اهداف بلند و عالى را دشوار مىسازد. بسيارى از کشورهاى جهان اهداف سياسى را در المپيک دنبال مىکنند؛ مثلاً در سال ۱۹۳۶ هيتلر از بازىهاى المپيک براى تبليغ نژادپرستى و برترى نژادى استفاده کرد، در المپيک مونيخ فلسطينىها به خوابگاه اسرائيلىها حمله کردند و همهٔ نگاهها را به سوى خود جلب کردند. تحريم بازىها در سال ۱۹۸۴،۱۹۸۰،۱۹۷۶ نمونهاى از نمونهاى از استفادهٔ سياسى از المپيک لسآنجلس گفته است: ما اين واقعيت را قبول کردهايم که المپيک فقط وقايع قهرمانى را در بر نمىگيرد و وقايع سياسى نيز در آن دخيل هستند. پوشش رسانهاى گسترده و جهانى نيز بر سياسى شدن بازىهاى المپيک دامن زده است.
مليتگرايى نيز بر اهداف وحدت بينالمللى المپيکها تأثير گذاشته است. قهرمانان زير پرچم ملى خود در روز افتتاح رژه مىروند، و بهعنوان نمايندهٔ ملت خود مبارزه مىکنند و با غرور تمام در مراسم اهداى جوايز و نواختن سرود ملى روى سکو قرار مىگيرند. تيمهاى ورزشى و لباسهاى ملى همه حاکى از حالت تقابل ما در مقابل آنها است و تا آخرين لحظهٔ بازىها، شمارش مدالها از طريق رسانهها، مليتگرايى را تقويت مىکند و حتى قضاوتها نيز براساس همبستگىهاى سياسى است.