در اين قلمرو علايق، نظرات و رفتار، احساسات (Appreciations) و ارزشها مدنظر هستند. در اين قلمرو بر سيستم ارزشى و فلسفهاى که پايه و اساس بلوغ و تکامل فرد است تأکيد مىشود. موارد تأثير تربيت بدنى در اين قلمرو عبارتند از:
۱. تربيت بدنى به خودشکفتگى (Self actualization) و عزت نفس (Self - esteem) و واکنش سالم و اصولى در مقابل فعاليت جسمانى کمک مىکند. با طرحريزى و هدايت اصولى يک برنامه تربيت بدنى به اهدافى نظير، شناخت قابليت در تنشزدايي، آگاهى از توانايى جسمي، بهبود خودانگارى (Self image) مىتوان دست يافت.
۲. تربيت بدنى موجب باور و تصديق زيبايى است. فرد تربيتيافته حس زيبايىشناسى خود را توسعه مىدهد. از اوايل کودکى مبانى زيبايىشناسى و زيبايىدوستى تحکيم مىيابد. بناها، چشماندازها (مناظر)، نقاشي، موسيقي، درختان، رودخانهها، حيوانات، آهنگ زيبايى را در گوش جان انسان مىنوازند.
تربيت بدنى مملو از زيبايى است و اين دارايى را با سخاوت تمام به انسان ارزانى مىدارد. بدن انسان در صورت تکامل و پرورش از زيبايىهاى نمايان خلقت است. يونانيان باستان بر زيبايى جسم تأکيد داشتند و در تمرينات روزانه زيبايىهاى خود را به نمايش مىگذاشتند. تربيت بدنى يکى از عوامل اين زيبايى است. همچنين زيبايى حرکتى از طريق فعاليت جسمى توسعه مىيابد. برداشتن شيئى از زمين هم مىتواند توأم با مهارت، هماهنگى و زيبايى باشد و هم بهصورت خشن و ناشيانه. پاسکارى در فوتبال، شوت بسکتبال، پرش ارتفاع، شيرجه با دو و نيم وارو و يا نمايش يک حرکت ريتميک پيچيده آميزهاى از زيبايي، هماهنگي، توازن و روانى حرکت است. اينها زيبايىهاى عملى هستند. هر کسى که اجراى زيبايى قهرمانان را در رشتههاى مختلف ورزشى مشاهده کند، معنى و مفهوم زيبايى اجرا را درک خواهد کرد. اين زيبايى تنها از تمرين و کمال بر مىخيزد.
۳. تربيت بدنى در جهت دادن زندگى به سوى اهداف ارزشمند سهيم است. فرد تربيتيافته بايد هوشيارانه زندگى را در جهت صحيح هدايت کند. شيوهٔ زندگي، پيروى از عقايد مذهبى و پايبندى به اصول اخلاقي، پيگيرى استاندارد ارزشها، از مسؤوليتهايى است که بر دوش هر کس سنگينى مىکند. اين از ويژگىهاى زندگى مبتنى بر آزادى است.
هر کسى بايد فلسفهٔ زندگى خود را توسعه بخشد. طرز رفتار با همنوعان، شيوهٔ احساس مسؤوليت، اهداف موردنظر، سيستم حکومتي، از اين فلسفه تأثير مىپذيرد. در نتيجهٔ تحکيم اصول فلسفى شخصي، افراد شأن و جايگاه خود را نيز تعيين مىکنند.
تربيت بدنى به فرمولبندى فلسفهٔ زندگى شخصى کمک مىکند. تشخيص خوب از بد، رقابت براى اهداف ارزشمند، درک ارزشهاى ظاهرى و باطني، شناخت روشهاى استبدادى و دموکراتيک، و تشخيص استانداردهاى رفتاري، از طريق فعاليتهاى تربيت بدني، ميسر مىگردد. کودکان و جوانان مقلدين خوبى هستند و عقايد، اعمال و رفتار معلم و مربى بهشدت در اعمال و کردار آنها منعکس مىشود.
۴. برنامههاى تربيت بدنى داراى اهداف انساندوستانه هستند. خود انسان مهمترين و با ارزشترين عنصر زندگى است. بنابراين در طول حيات رفاه او بايد مورد توجه باشد. در هنگام قانونگذارى نيز نبايد از اين امر مهم غافل بود.
طراحى فعاليتها و تنظيم قوانين بازي، توبيخ دانشآموزان و تمام اقدامات در قلمرو تربيت بدنى بهمنظور رفاه و برآوردن نيازهاى او مىباشد. برنامههاى تربيت بدنى افراد غير ماهر و ناآزموده و معلول را نيز مورد توجه قرار مىدهد و اقدامات لازم و احتياطى را در مورد اينگونه از افراد بهعمل مىآورد. برنامهها در اين قلمرو شاگرد مدارانه است، با توجه ويژه به افرادى که علت وجودى برنامهها هستند. در طول برنامهها،اين انديشه که جنبههاى انسانى از مهمترين مسائل مورد توجه است، امرى رايج در ميان دانشآموزان، معلمان و مديران است.