دراصلاح تنبلى کودکان لازم است از اقدام به بعضى از شيوه‌ها خوددارى شود بدان‌خاطر که براساس تجارب جنبه اثربخشى آنها نه تنها صفر است بلکه اگر در مواردى اثراتى فورى و آنى داشته باشد عوارضى از خود بجاى مى‌گذارد که رفع وجبران آن بسادگى ميسر نيست.

متّهم کردن به تنبلى

هرگز سعى نکنيد بر کودک خود مارک تنبلى بزنيد. اين امر ممکن است تدريجاً براو بچسبد و کودک از آن سوءاستفاده کند. گاهى چنين کودکان با خود حساب مى‌کنند حال که چنين است و حال که آنها مرا تنبل و بيکاره مى‌شناسند پس من هم تن به کار نمى‌دهم. بعبارت ديگر او نوعى موضع‌گيرى منفى در قبال تنبل خواندن‌هاى والدين و مربيان براى خود اتخاذ مى‌کند و تنبلى را وسيله انتقام بحساب خواهد آورد.

جداکردن صف‌ها

در برخى از مدارس رسم بوده است که شاگردان کلاس را به دو صف تقسيم مى‌کرده‌اند و دربالاى سريک صف، تابلوى (صف تنبل‌ها) و بالاى سرصف ديگر تابلوى (صف فعال‌ها ) مى‌زدند. اين شيوه هم نه تنها دردى دوا نمى‌کند بلکه به دوگروه از کودکان مجوّز مى‌دهد که براساس آن شيوه‌اى اتخاذ کرده و خود را در انجام رفتارى درخور آن مجاز بدانند.

مسخره و نيشخند

داروى درد تنبلى مسخره‌کردن نيست. با نيشخند زدن هيچ مشکلى از آنان حل نخواهد شد. تنها اثرش جريحه‌دار شدن احساسات و عواطف کودک و جدائى افتادن بين کودک و مربى اوست. کودکانى اين چنين نه تنها اصلاح نمى‌شوند بلکه ممکن است عقده‌اى شده و حس انتقامشان زبانه بکشد و آنان را کينه‌توز و نافرمان سازد.

تنبيه و خشونت

برخى از والدين و مربيّان شايد گمان کنند اگر کودک را مورد تنبيه قرار دهند و به او آزار برسانند وضعشان اصلاح مى‌شود در حاليکه اين تصور خطائى بيش نيست. تنبيه براى چنين کودکانى عملى زشت و نارواست و اعمال خشونت در اين راه عوارضى خطرناک‌تر را بدنبال خواهد داشت.

آبروريزى

برخى از والدين و مربيان گمان دارند اگر از کودک آبروريزى کنند و آبروى او را جلوى چشم ديگران ببرند مسأله‌شان حل مى‌شود. در حاليکه چنين کودکانى نه تنها اصلاح نمى‌شوند بلکه وضع آنها از بد بدتر مى‌شود. به اصطلاح عوام بهنگامى که فردى از آس‌وپاسى سر درآورد ديگر کسى جلودارش نخواهد شد. اينگونه کودکان جداً از آس‌وپاسى سردر مى‌آورند.

دادن تکليف بسيار

برخى از معلّمان گمان دارند که اگر به چنين کودکانى کار و تکليف بيشترى بدهند مشکل آنان حل مى‌شود در حاليکه مسأله نتيجه‌اى برعکس مى‌دهد. بهتر اين است که کارى کم براساس اهدافى زودرس به افراد داده شود تا روحيه و جرأتى پيدا کنند که به کار و کوشش بپردازند. تکليف بسيار دادن مسأله را حل نمى‌کند.

سرزنش‌ها و مقايسه‌ها

اين هم چاره‌کار نيست که دائماً وضع ديگران را به رخش بکشيم و براين اساس او را مورد ملامت قرار دهيم . ملامت‌ها و شماتت‌هاى شما ممکن است او را پريشان‌تر کند و يا مقايسه‌ها او را به نوعى گيجى و سردرگمى مى‌کشاند و يا سبب ايجاد اختلالات عاطفى در آنان خواهد شد. در چنين صورتى ما بايد شاهد گرفتارى و مشکل جديدى باشيم.

خسته کردن‌ها

و بهمين‌گونه مسأله خسته کردن و سپردن کار بسيار و يا پرکردن همه اوقات او که اين کار يک طبيب نيست. مربّى بايد درمانگر باشد نه شکنجه‌گر، چون پدر و مادرى مهربان باشد نه زورگوى سلطه‌گر. فشارهاى بسيار بر وخامت اوضاع مى‌افزايد و عدم‌امنيت و يا عصيان او را دوچندان خواهد کرد.