عقب‌ماندگى ذهنى

اينان از گروه افرادى هستند که درجه هوششان از حدٌ متعارف و نرمال پائين‌تر است و بخاطر جنبه‌هاى هوشى توان رشد و پيشرفت تحصيلى را ندارند.


مى‌دانيم که هوش افراد بين صفر تا ۲۰۰ و عملاً بين ۲۵ تا ۱۶۰ و کمى بالاتر در نوسان است. آنهائيکه درجه هوششان از حدود ۹۰ پائين‌تر است افرادى عقب‌مانده‌اند. البته گروهى از آنان که هوشى کمتر از ۴۰ و ۵۰ دارند تربيت‌پذير نيستند و گروه بالاتر از اين حد تربيت‌پذير مى‌باشند.


تاکنون راه وشيوه‌اى براى درمان اين افراد و رساندن آنها بحد هوش طبيعى کشف نشده است و طبيعى است که آن‌ها نتوانند چون ديگر دانش‌‌آموزان بصورت عادى پيش روند. از نظر علمى اينان در عقب‌ماندگى خود محقند و با تنبيه و تهديد مشکلشان حل نخواهد شد.

عقب‌ماندگان درسى

برخى از کودکان عقب‌ماندگيشان ناشى از افت هوشى و نارسائى ذهنى نيست بلکه صرفاً ناشى از تن‌پرورى يا بيکارگى است. معمولاً اميد اصلاح براى اين عده افراد وجود دارد. بايد ريشه‌ها و علل را دريافت و از ميان برد.


اين‌گونه عقب‌ماندگى‌ها خود از لحاظ علت و منشاء به دو دسته تقسيم مى‌شوند:

ناشى از تنبلى‌ها

گاهى عقب‌ماندگى ناشى از تن‌پرورى و تنبلى است. بدين‌معنى که کودکان وقت و تلاش خود را مصروف کار تحصيلى نمى‌کنند و به مانند ديگر کودکان درس نمى‌خوانند. در مورد اين‌امر که با چنين کودکانى چگونه بايد برخورد کرد و يا ريشه و علت اين امر چيست ما بحثى مستقل را به آن زمينه اختصاص داده‌ايم و تکرار آن را ضرورى نمى‌بينيم.

ناشى از علل ديگر

گاهى عقب‌ماندگى درسى ناشى از علل ديگر است مثل وجود نارسائى‌هاى عضوي، چون ضعف در بينائي، در شنوائي، عدم‌قدرت بيان، اختلال در رفتار، حالت گيجى و ماتى و گم‌کردن دست وپاى خود در حين پاسخ به سؤالات معلم و ...