يادگيرى يک فرايند پيچيده است و مشکلات يادگيرى متنوع و گوناگون هستند. عوامل متعددى بر يادگيرى دانشآموزان ابتدايى تأثير مىگذارند.
توانايىهاى يادگيرى انسان به عملکردهاى دستگاههاى عصبي، حسي، حرکتى و شناختى و عوامل جسمانى و زيستي، ژنتيکى و محيطى و کيفيت رشد بستگى دارد .
عوامل جسمانى و زيستى
برخى از متخصصان بر اين باور هستند که آسيبهاى خفيف مغزى پيش از تولد، هنگام تولد و پس از تولد عامل اصلى ناتوانى يادگيرى است. اينگونه آسيبهاى خفيف مغزى موجب بدکارى مغزي ( Brain Dysfunction) مىشود و بر توانايىهاى فرد در زمينهى ادراک، توجه، حافظه و تفکر او تأثير منفى بجا مىگذارد. بدکارى مغزى بدين معناست که مغز به درستى کار نمىکند.
علت ديگر ناتوانى يادگيري، عدم برترى طرفى مغز و يا غلبهى مختلط مغز (Mixed Dominance) است. اين وضعيت هنگامى رخ مىدهد که غلبهى طرفى مغز کودک از نظر آناتومى مختلط است. چنين فردى ممکن است راستدست، امّا چپپا يا چپچشم باشد.
عوامل ژنتيکى
تحقيقات انجام شده روى دوقلوها نشان مىدهد که ناتوانى يادگيرى جنبهى ارثى نيز دارد.
عوامل محيطى و خانوادگى
قضاوت دربارهى تأثير عوامل محيطي، امر مشکلى است. شواهد زيادى در دست است که نشان مىدهند، دانشآموزانى که در محيط نامساعد و نامناسب رشد مىيابند، از نظر يادگيرى و پيشرفت تحصيلى با مسائل بيشترى روبهرو مىشوند. قضاوت در اين زمينه، به اين جهت دشوار است که هنوز کاملاً مشخص نيست که مشکلات يادگيرى به لحاظ شرايط محيطى نامساعد است يا به علت عوامل زيستى مانند آسيب مغزى و تغذيهى ناکافي.
عامل ديگرى که از نظر محيطى مىتواند احتمالاً موجب ناتوانى يادگيرى شود، محيط آموزشى فقير، روشها و راهبُردهاى تدريس نادرست و عدمتوجه به نيازهاى اين قبيل دانشآموزان تطبيق کند و همسو سازد.