۱. اين روش وقت‌گير و پرخرج است و زمان زيادى را طلب نموده، جامعهٔ محدودى را مورد شناسايى و مطالعه قرار مى‌دهد.


۲. اطلاعات بدست آمده از طريق روش مصاحبه را نمى‌توان همانند روش پرسشنامه به جامعه بزرگترى تعميم داد؛ زيرا اين اطلاعات بر پايهٔ تعداد محدود و موردى جمع‌آورى مى‌شود و تنها مى‌توان نتايج را به افراد مشابه تعميم داد.


۳. قابليت تعبير و تفسير اطلاعات بويژه در مصاحبهٔ آزاد پايين است و محقق بايد دقت، حوصله و وقت زيادترى را صرف اين کار کند. حتى قبل از شروع مصاحبه، محقق بايد روش تحليل و تفسير اطلاعات را پيش‌بينى و طرح‌ريزى نمايد.


۴. به مصاحبه‌گران مجرب و کارآزموده نياز است؛ زيرا مصاحبه امرى است فنى و تخصصى و از عهده هرکس برنمى‌آيد.


۵. تماس‌هاى شخصى که بين مصاحبه‌کننده و مصاحبه‌شونده برقرار مى‌شود، باعث توسعه روابط عاطفى مى‌گردد؛ بنابراين، ممکن است اطلاعات با اظهارنظرهاى شخصى آميخته و مصاحبه‌شونده پاسخ‌هايى را بدهد که به نظر مصاحبه‌گر خوشايند باشد ولو واقعيت نداشته باشد؛ يا مصاحبه‌گر قبل از اينکه به دنبال کشف واقعيت باشد، مواردى را تعقيب و جستجو کند که حدس‌هاى او را تقويت نمايد.


۶. چون مصاحبه روشى انعطاف‌پذير است، احتمال دارد باعث شود که مصاحبه‌گر فکر کند هرطور که دلش مى‌خواهد مى‌تواند سؤال کند يا مصاحبه‌شونده تصور کند که هرچه‌ دلش مى‌خواهد مى‌تواند بگويد. طبعاً، اين تصورات در صحت اطلاعاتى که گردآورى مى‌شود، اخلال ايجاد مى‌کند.