چون دادههاى بسيارى از تحقيقات علمى کمّى نبوده، جنبه آمارى ندارند، معيار و مبناى ديگرى غير از روشهاى آمارى بايد براى تجزيهوتحليل آنها بکار رود. اين مبنا و معيار در تجزيهوتحليلهاى کيفى مشخصاً عقل، منطق، تفکر و استدلال است؛ يعنى محقق با استفاده از عقل و منطق و غور و انديشه بايد اسناد، مدارک و اطلاعات را مورد بررسى و تجزيهوتحليل قرار دهد و حقيقت و واقعيت را کشف و دربارهٔ فرضيهها اظهارنظر نمايد. البته استدلال عقلاني، منطق و تفکر معيارهايى نيستند که تنها به کار تحقيقات کيفى بيايند، بلکه در هر نوع تحقيق علمى بکار مىروند و محقق ناگزير است روشها و نتايج بدست آمده را با آنها محک بزند و اگر احساس کند روش آمارى نتيجهاى داده که با عقل و منطق جور در نمىآيد، بايد نتايج روش آمارى را کنار گذارد و به عقل و منطق بها بدهد؛ زيرا تجزيهوتحليل، ترکيب و تجريد و تعميم کار عقل است. (فلسفه شناخت؛ ص ۳۹)
اگر محقق به رابطه عقلى دست نيابد، تأکيد مىشود که مجدداً از حيث روش و برنامهريزى و طراحي، مجموعه عمليات تحقيق را مورد بازبينى قرار دهد تا مطمئن شود که فقدان رابطه ناشى از اشتباهات روش نبوده است. تحليل منطقى و عقلانى در موارد زير کاربرد مؤثر دارد:
- تجزيهوتحليل دادههاى تحقيق کيفى که در واقع تنها روش و مؤثرترين روش تجزيهوتحليل است.
- کنترل نتايج تحليلهاى آماري، که به آن اشاره شد.
- مطالعات مقدماتى طرحهاى تحقيق بمنظور سازماندهى کار و تعريف مسئله، فرضيهها، متغيرها، مدلهاى علّي، روشها و ... تا نگرش واقعىترى به محقق بدهد.
تحقيقات کيفى ممکن است در همهٔ انواع تحقيقات علمى وجود داشته باشد، ولى بيشتر در تحقيقات تاريخي، توصيفى موردي، تحليل محتوا، علّى و نظرى وجود دارد. تحقيقاتى که نوعاً کتابخانهاى و نظرى هستند و اطلاعات بوسيلهٔ ابزارهاى سنجش مربوط نظير فيش، جدول، کارت و امثال آن گردآورى مىشود، از نوع تحقيقات کيفى هستند. تحقيقاتى که در حوزهٔ اديان و مذاهب و متون تاريخى و ادبى و ... انجام مىپذيرد نوعاً کيفى هستند. در اين نوع تحقيقات اسناد و مدارک و نوشتهها و آثار، حکمِ داده را دارند که از جمعآوري، طبقهبندي، ارزيابي، مقايسه و تحليل آنها محقق مىتواند مجهول را کشف نموده فرضيه ارائه شده را ارزيابى کند؛ بنابراين، در تحقيقات کيفى محقق مىتواند از طريق استدلال قياسى و استقرائي، تمثيل و تشبيه، نشانهيابي، تجريد، تشخيص تفاوت و تمايز، مقايسه و ... که جملگى به کمک تفکر و تعقل و منطق صورت مىپذيرد، دادههاى گردآورى شده را ارزيابى و تجزيهوتحليل نموده، با ذهن مکاشفهاى خود نتيجهگيرى کند.
محققى که مىخواهد در مورد اهميت يک مکان جغرافيايى مطالعه کند، ناچار است از روش کيفى استفاده کند. او ابتدا بايد شاخصها و نشانههاى عوامل با اهميت يک مکان جغرافيايى را بدست آورد يا در واقع الگوها و استانداردها و مدلهاى مکان را تدوين، طبقهبندى و تنظيم کند و بعنوان مبنا و معيار از آن استفاده نمايد. سپس به مشاهده و معاينه و وارسى مکان جغرافيايى بپردازد و عوامل و عناصر موجود در آن را شناسايى و ارزيابى کند. پس از آن دادههاى گردآورى شده مربوط به اطلاعات مکانِ مورد مطالعه را با مبنا و معيار يا مدل تنظيم شده مقايسه کند. آنگاه مىتواند اهميت مکان جغرافيايى و نيز سطح و رتبه يا درجهٔ اهميت آن را مشخص و سپس نتيجهگيرى و اظهارنظر کند.
مطالعات مردمشناسى و آداب و رسوم و روابط اجتماعى و نيز مطالعات مربوط به تحليل محتوا جملگى در حوزهٔ تحقيقات کيفى قرار مىگيرند، هرچند ممکن است از روشهاى کمّى نيز بهره ببرند.