روش حفظ و تکرار يکى از قديمى‌ترين روش‌هاى آموزشى است. در اين روش، به حافظه سپردن مطالب و تکرار و پس دادن آن مهم‌ترين کار به شمار مى‌رود. معلمى که بر محتواى درس مسلط است، تمام يا قسمتى از آن را بيان مى‌کند و سپس انتظار دارد که شاگردان همان مطالب را بوسيلهٔ تمرين و تکرار به خاطر بسپارند تا در جلسه آينده و يا در هنگام امتحان به او پس بدهند. در واقع، در اين روش، تدريس عبارت است از ارائه مفاهيم بصورت شفاهى يا کتبى از طرف معلم و تکرار و حفظ کردن و پس دادن آن توسط شاگردان. اغلب پاداش و تنبيه از عوامل ايجاد انگيزه در اين روش است، بويژه ترس از امتحان از وسايل مهم تحريک يادگيرى شاگردان محسوب مى‌شود. ارزشيابى در اين روش تنها به‌منظور سنجش حافظه و ميزان تسلط شاگردان بر محتوا صورت مى‌گيرد. در اين روش، انضباط بسيار سخت و آمرانه است. روابط معلم و شاگرد رسمى و بر اساس احترام و ترس بنا مى‌شود. هدف اصلى در اين روش، پرورش نيروهاى مجرد ذهنى است. مفاهيم حفظ شده در اين روش، ارتباطى با دنياى کار و فعاليت ندارد و يادگيرى بيشتر بر اساس تمرين و تکرار صورت مى‌گيرد.


طرح ارتباط معلم و شاگرد و محتوا
طرح ارتباط معلم و شاگرد و محتوا

تمرين‌هاى حافظه‌اى موجود در بسيارى از کلاس‌هاى ما از اين نوع است. اين روش معمولاً انسان خلاق، مبتکر، کارآمد و نقاد تربيت نمى‌کند و رغبت يادگيرى را از بين مى‌برد و روحيه‌اى نامطلوب ايجاد مى‌کند.

محاسن روش حفظ و تکرار

۱. روش حفظ و تکرار براى به خاطر سپردن اصول، قواعد، و قوانين در علوم مختلف روش مناسبى است.


۲. براى تعليم و تربيت جمعي، به‌منظور حفظ و نگهدارى معتقدات، تاريخ، فرهنگ و ادبيات يک ملت مفيد است.


۳. براى تقويت و پرورش صفاتى از قبيل اطاعت، احترام به گذشته و احترام به مسنترها روش خوبى است.


۴. کمتر به معلمان باتجربه نياز دارد.


۵. ارزان‌ترين روش آموزشى است؛ زيرا در اين روش چندان نيازى به امکانات و تجهيزات آموزشى نيست.

محدوديت‌هاى روش حفظ و تکرار

۱. در اين روش، ارتباط و همکارى متقابل بين معلم و شاگرد وجود ندارد.


۲. به‌علت وجود انضباط خشک، اين روش باعث ايجاد و توسعه روابط نامناسب بين معلم و شاگرد مى‌شود.


۳. وسيلهٔ مناسبى براى برانگيختن حس کنجکاوى شاگردان نيست و به‌همين دليل، شاگردان اغلب از محيط مدرسه بيزارند.


۴. اين روش افراد متفکر، تحليل‌گر و نقاد پرورش نمى‌دهد.


۵. فعاليت در اين روش يکنواخت است و به تفاوت‌هاى فردى توجه نمى‌شود.


۶. در فعاليت‌هاى آموزشي، علاقه، رغبت و استعداد شاگردان در نظر گرفته نمى‌شود.


۷. معلومات کسب شده رابطه‌اى با زندگى واقعى ندارد.


۸. اين روش افراد فعال و شايسته براى زندگى اقتصادى و اجتماعى تربيت نمى‌کند.