اگرچه پارهاى از مواردى را که ثرندايک بر آنها تأکيد مىکند، قبل از او صاحبنظران ديگرى همچون هربارت و کمينوس بيان کردهاند، نظريهٔ يادگيرى ثرندايک آثار عميق و گستردهاى بر روند تدريس و يادگيرى گذاشته است که مهمترين آنها را مىتوان به شرح زير خلاصه کرد:
۱. در امر تدريس بايد سعى شود ميان موضوع تدريس و يادگيرىهاى قبلى شاگردان رابطهاى منطقى برقرار شود؛ براى مثال، در تدريس مثلث بايد مطمئن باشيم که دانشآموز نقطه، خط و زاويه را قبلاً بخوبى ياد گرفته است.
۲. در امر تدريس بايد سعى شود از واقعيتهاى شناخته شده و واقعيتهاى محسوس کمک گرفته شود؛ براى مثال، در کلاس درس هندسه، براى تدريس دايره مىتوان به مثالهايى از قبيل حرکت گاو و خرمنکوب و حرکت آتشگردان اشاره کرد.
۳. براى يادگيرى بهتر، بايد به گونهاى تلاش شود که شاگرد حتىالامکان از اعمالش احساس رضايت کند. به همين منظور، بايد کارى کرد که شاگرد در فرايند يادگيري، از انجام دادن فعاليتهاى خود احساس فايده، ارزشمندى و لذت کند و احساس کند که يادگيرى موضوع مورد نظر، نيازى از نيازهايش را چه در حال و چه در آينده برآورده مىسازد.
۴. يکى از شرايط واقعى يادگيرى اين است که شاگرد از جنبههاى مختلف، رشد و آمادگى کافى داشته باشد و ميل و نياز به يادگيرى در او به وجود آمده باشد تا بتواند فعالانه در امر يادگيرى شرکت کند.
۵. با توجه به قانون تمرين، به معلمان توصيه مىشود در امر تدريس، از مثالهاى گوناگون و متفاوت استفاده کنند. هدف از تمرين را براى شاگردان توچيه کنند و رابطهٔ آنان را با امر مورد يادگيرى مشخص نمايند. در واقع، فعاليتهاى آموزشى تمرين بايد مفيد، متنوع، معنىدار و هدفدار باشد و حتىالمقدور در شرايط واقعى صورت گيرد و نه در خيال و به شکل ذهني؛ مثلاً بهترين روش يادگيرى فوتبال در زمين فوتبال است نه در کلاس درس.
۶. قانون اثر سبب شده است که در جريان آموزش به تشويق و تنبيه و امتيازهاى تحصيلى و مانند آن براى پيشرفت تحصيلى و يادگيرى شاگردان توجه خاصى مبذول شود.