الگوى ماشينىنگرى يک الگوى آموزشى بسيار قديمى است. در اين الگو، انسان به عنوان موجودى غيرفعال، تهى و منفعل در نظر گرفته مىشود که ذاتاً تنبل و تنپرور است. مطابق اين الگو، فعاليت آدمى بر اثر نيروهاى خارجى انجام مىگيرد؛ بنابراين، هدف آموزش و پرورش، صرف انتقال فرهنگ، پر کردن ذهن آدمى و شکل دادن به رفتار اوست که مطابق با الگوهاى از قبل تعيين شده است. نتايج آموزشى اين الگو تهيه و تنظيم برنامههاى تحصيلى مرحله به مرحله و انعطافناپذير و تأکيد در زمينهٔ انتقال محتوا در آموزش و پرورش است. فعاليتهاى آموزشى بسيارى از کشورهاى در حال رشد، معمولاً بر اساس اين الگو پايهريزى شده است.
در مراحل اجرايى اين الگو، معلم مرکز و نقطهٔ اتکاى شاگردان است و هميشه بعنوان دريايى از معلومات در برابر آنان ظاهر مىشود. بهمين دليل است که عدهاى اين الگو را الگوى معلم مداري ناميدهاند. از ويژگىهاى بارز اين الگو اين است که شاگردان مطالب را هم زود مىآموزند و هم زود فراموش مىکنند؛ زيرا براى آنان و معلمشان جز گذراندن امتحان هدف ديگرى وجود ندارد.