ارزشيابى به وسيلهٔ طراحى مدبرانه آزمونهاى معلم ساخته، بر چند مرحله استوار است. اولين و مهمترين مرحله تعريف هدفهاى مورد نظر در ارزشيابى است. هدفهاى مورد نظر بايد بر اساس عملکرد شاگردان تشريح و توصيف شوند؛ بنابراين، معلم بايد بتواند اعمال و فعاليتهايى را که انجام دادن آن دليل تحقق هدفهاى مورد نظر است، مشخص کند؛ به عبارت ديگر، معلم بايد مشخص کند که شاگردانش چه نوع اعمالى را بايد انجام دهند تا معلوم شود که آنان دانش، ادراک، مهارت و طرز فکرى را که او آموزش داده است کسب کردهاند يا نه. احتمالاً علت عمدهٔ وجود نقايص در ارزشيابىهاى مدارس و مؤسسات آموزشى عدم توفيق معلمان در تعريف هدفهاى تربيتى به صورت عملکرد شاگردان است. تعريف هدفها بر اساس عملکرد شاگرد اگر چه کار آسانى نيست، براى يک ارزشيابى مؤثر، بىنهايت ضرورت دارد. بعد از تعيين هدفها بر اساس رفتار شاگرد، بايد محتوا دقيقاً مشخص شود. اهميت محتوا به اندازهاى است که تحقق هدفهاى مربوط به عمل و جريان وابسته بدان است. تحليل هدف و محتوا دو بعدى هستند که بايد پيشنويس سؤالات آزمون در قالب آنها نوشته شود. براى به دست آوردن يک قالب کامل و مطمئن بايد اين دو بعد را در کنار يکديگر قرار داد و ارتباط بين آنها را بررسى کرد. بعد از مشخص کردن ارتباط بين دو بعد، معلم بايد تعيين کند که سؤالات آزمون خود را به چه صورتى در ميان هدفها و عنوانهاى درس توزيع کند؛ يعنى تعداد سؤالاتى را که به هر يک از موضوعات درسى و هر دسته از هدفها اختصاص خواهد داشت تعيين مىکند و اين تعداد را يا به صورت تعداد واقعى يا به صورت درصدى در خانههاى جدول دوبعدى وارد مىکند. در تعيين تعداد و درصد سؤالات، به سه نکته بايد توجه شود: نخست، توجه به اهميت مطلب خاص درسى و هدفهاى آن؛ دوم، مقدار زمانى که صرف آموزش آن مطلب و هدفهاى آن شده است؛ سوم تعيين اينکه بر اساس هدفها، محتوا و روشهاى تدريس، چه نوع آزمونى مناسبتر است.