سکوت به هر علتى که در کلاس حکمفرما باشد نشانهٔ قطع ارتباط کلامى ميان معلم و شاگرد است. سکوت در زمانى که معلم درحال استفاده از تابلوى گچى بوده و يا فراگيران درحال حل مسئله و يا اجراى تمرين باشند و بهطور کلى موقعيتهاى مشابه منطقى بوده و نشانهٔ اجراى درست آموزش است. برعکس، در شرايطى که آزادى عمل، جنبوجوش و رفتوآمد فراگيران ضرورى است غيرمنطقى بهنظر مىرسد.
سروصدا نيز چنين حالتى را دارا است. سروصداى قابل تحمل در کلاسهاى هنر و کاردستى و دروس مشابه نشانهٔ فعالبودن کلاس تلقى مىشود، درحالى که آشفتگى و اغتشاش در دروس ديگر که تشخيص فرستنده از گيرندهٔ پيام را مشکل مىسازد منطقى و مطلوب نيست.