سطح تحصيلات | ميزان کمبود يا فزوني | ||||||||||||||||
سال مبداء الف | سال الف + ۵ |
سال الف + ۱۰ |
سال الف + ۱۵ |
سال مقصد (ب) | |||||||||||||
کمبود عرضه تقاضا | |||||||||||||||||
کمتر از دورهٔ ابتدايي | |||||||||||||||||
تصديق ابتدايي | |||||||||||||||||
گواهىنامه راهنمايي | |||||||||||||||||
ديپلم نظري | |||||||||||||||||
ديپلم فنى و حرفهاي | |||||||||||||||||
فوقديپلم | |||||||||||||||||
ليسانس | |||||||||||||||||
فوقليسانس و بالاتر | |||||||||||||||||
جمع کل |
مدل عرضه و تقاضا يا نياز نيروى انسانى که آن را مدل نياز توسعهٔ اقتصادى به آموزش و پرورش نيز خواندەاند، در بسيارى از کشورها از جمله کشورهاى آمريکاى لاتين مورد استفاده قرار گرفته است ولى مانند مدلەاى ديگر نقايص و معايبى دارد. مدل مزبور فقط نيازهاى آموزشى نيروى اشتغال يا نيازهاى اقتصادى را در نظر مىگيرد و حال آنکه نيازهاى آموزشى کل جمعيت، بهخصوص نيازهاى آموزشى تعداد زيادى از زنان و ديگر افراد جامعه را که لزوماً به خاطر اشتغال آموزش نمىبينند در نظر نمىگيرد. ثانياً، برآورد و محاسبه نيروى انسانى مورد نياز توسعه بخشهاى مختلف توليدي، تخمين ميزان بهرهورى يا توليد سرانه، تعيين سطح تحصيلات مورد نياز و نسبتهاى آن در طبقات و رستههاى مختلف شغلي، هر يک با دشوارىها و نقاط ضعفى رو بهرو است، بهخصوص که محاسبات مزبور به ميزان قابل توجهى به عقيده و نظر و تجربهٔ شخصى برنامهريز و ملاکهاى ذهنى متکى است و طبعاً نتايج حاصل را سست مىسازد. با وجود نقايص مزبور، مدل برآورد نياز نيروى انسانى امتيازات برجستهاى نيز دارد از جمله اينکه حداقل نيازهاى آموزشى را تا حدى معين مىسازد و اين امر در کشورهاى فقير که امکانات و مقدورات محدودى دارند و بايد در مرحلهٔ اول به آموزش گروههاى شاغل جمعيت بپردازند، حائز اهميت است و اطلاعات سودمندى بهدست مىدهد.