مدل آسيايى توسعهٔ آموزش و پرورش، مدارس را مانند سيستمى مى‌پندارد که در آن شاگردان از يک کلاس به کلاس ديگر، از يک رشته به رشتهٔ ديگر، و از يک سطح به سطح ديگر در گردش و حرکت هستند. عوامل اصلى اين مدل عبارت است از تعداد افرادى که وارد سيستم مى‌شوند، از قبيل جميعت واجب‌التعليم و نسبت جمعيت مدرسه‌رو، هم‌چنين نسبت تعداد افرادى که به مدارج و شعبه‌ها و رشته‌ها و دوره‌هاى مختلف آموزشى راه مى‌يابند. ضرايب و پارامترهايى که براى تعيين نسبت‌هاى مزبور در نظر گرفته شده‌اند بستگى به شرايط مختلف آموزشى و غير آموزشى دارند. برخى از شرايط مزبور ناشى از سياست‌گذارى‌هاى آموزش و پرورش هستند مانند تصميماتى که براى تعيين نسبت جمعيت مدرسه‌رو از گرو‌هاى سنى واجب‌التعليم گرفته مى‌شود، يا تصميماتى که براى تعليمات ضمن خدمت، تعليمات حرفه‌اي، تعليمات بزرگسالان و سواد‌آموزى اتخاذ مى‌گردد. بعضى از تصميمات و سياست‌هاى مزبور تأثير کوتاه مدت دارد و برخى نتيجهٔ دور و دراز مدت. بعضى ديگر از شرايطى که روى ضرايب و پارامترهاى مدل آسيايى تأثير دارند از دنياى آموزش و پرورش سرچشمه نمى‌گيرند و در کنترل سياست‌گذاران آموزشى نيستند. مانند تغييرات جمعيت، تقاضاى نيروى انساني، و نيازهاى مختلف اقتصادى و اجتماعى و سياسي.


ضرايب ديگرى که در مدل آسيايى مؤثر هستند، از قبيل نسبت شاگرد به معلم، فضاى آموزشى و ادارى لازم به نسبت هر شاگرد، مدارج تحصيلى مورد نياز معلمان، و امثال آنها نيز در نتايج حاصل مؤثر هستند. ولى تصميم‌گيرى دربارهٔ اين ضرايب به دست مسؤولان برنامه‌ريزى آموزش و پرورش است و نتايج تغييرات هر يک از ضرايب مزبور را مى‌توان با کمک کامپيوتر به آسانى محاسبه کرد؛ مثلاً، اگر بخواهيم تعداد استادان مورد نياز سال سوم رشتهٔ علوم يک دانشگاه را در سال ۱۳۸۰ محاسبه کنيم بايد آمار و اطلاعات زير را به‌دست آوريم:


۱. تعداد اطفالى که در سال ۱۳۶۰ به دنيا مى‌آيند و تا سال ۱۳۶۶ زنده مى‌مانند.


۲. نسبت گروه سنى ۶ ساله که در سال ۱۳۶۶ وارد مدرسه مى‌شوند.


۳. نسبت تعداد دانش‌آموزان دبستانى مزبور که سال به سال به کلاس‌هاى بالاتر راه مى‌يابند.


۴. نسبتى که از گروه دانش‌آموزان مزبور در سال ۱۳۷۰ وارد دورهٔ راهنمايى مى‌شوند و نسبتى که دورهٔ مزبور را با موفقيت به پايان مى‌رسانند.


۵. نسبتى که در سال ۱۳۷۴ وارد دورهٔ دبيرستان مى‌شوند و در رشته‌هاى مختلف ثبت‌نام مى‌کنند.


۶. نسبتى که از گروه دانش‌آموزان مزبور سال به سال به کلاس‌هاى بالاتر دبيرستان در رشته‌هاى مختلف راه مى‌يابند.


۷. نسبتى که از گروه دانش‌آموزان مزبور در سال ۱۳۷۸ به دانشگاه وارد مى‌شوند و در رشته‌هاى مختلف به تحصيل اشتغال مى‌ورزند.


۸. و بالاخره نسبتى که از گروه دانشجويان مزبور در رشتهٔ علوم به تحصيل مى‌پردازند.


ولى ضرايبى که براى محاسبهٔ آمار و نسبت‌هاى فوق به‌کار مى‌روند، خود در اثر تأثير عوامل مختلف درونى و برونى آموزش و پرورش تغيير مى‌کنند و عوامل مجهولى را در محاسبات وارد مى‌کنند؛ مثلاً، تعداد جمعيت گروه‌هاى سنى مختلف تحت تأثير عوامل مرگ و مير و مهاجرت و غيره تغيير مى‌کند. انتخاب رشته‌هاى درسى توسط دانش‌آموزان و دانشجويان نه تنها تابع عوامل داخلى آموزشى از قبيل وجود تأسيسات و امکانات پذيرش شاگرد است، بلکه بستگى به بازار کار و جذبهٔ اقتصادى و منزلت اجتماعى و غيره مشاغل دارد. ثابت نبودن ضرايب و پارامترهاى مدل در اثر نفوذ عوامل مجهول درونى و برونى آموزش و پرورش يکى از نقايص بارز مدل آسيايى مى‌باشد. مدل آسيايى توسعهٔ آموزش و پرورش از ۴۰ معادله تشکيل شده است که در زير فقط به ذکر معادلهٔ اول آن قناعت مى‌شود:


(معادلهٔ ۱۳): (Ey)(a,g) = (ey)(a,g) + (By)(a)
            + (S(y-۱))(a-۱) (X(y-۱))(g-g) (E(y-۱))(a-۱,g)
            + (S(y-۱))(a-۱) (P(y-۱))(g-۱→g) (E(y-۱))(a-۱,g)
            + (I(y))(a,g) + (N(y))(a,g)


متغيرهاى مدل فوق بدين شرح هستند:


تعداد شاگردان تمام وقت که ثبت‌نام کرده‌اند E =
سن a =
کلاس g =
سال y =
نسبت کسانى که براى اولين بار ثبت‌نام مى‌کنند e =
جمعيت گروهى که قبلاً نام‌نويسى نکرده بودند B =
نسبت دو ساله‌ها r =
نسبت ارتقاء (قبولى‌ها) p =
نسبت حيات يا باقى‌مانده s =
خالص انتقالى به مدرسه I =
دانش‌آموزان قبلى مدرسه که چند سالى ترک‌تحصيل داشته‌اند N =
در جهت → =


معنى معادلهٔ ۱۳ به زبان ساده اين است که تعداد شاگردانى که از يک گروه سنى جمعيت در سال معينى در کلاس به‌خصوصى هستند، مساوى است با نسبت کسانى که از آن گروه سنى براى اولين بار در آن کلاس در آن سال نام‌نويسى کرده‌اند، ضرب در کل جمعيت آن گروه سنى که قبلاً در آن کلاس در آن سال نام‌نويسى کرده‌اند، به‌علاوهٔ نسبت باقى‌ماندهٔ گروه سنى (۱ - a) در سال قبل، ضرب در نسبت دو ساله‌هاى کلاس مزبور در سال قبل که در کلاس (g) باقى مانده‌اند، ضرب در نام‌نويسى کرده‌هاى گروه سنى (۱ - a) در کلاس (g) در سال قبل، به‌علاوهٔ نسبت باقى‌مانده گروه سنى (۱ - a) در سال قبل، ضرب در نسبت ارتقاء يافتگان کلاس (۱ - g) در سال قبل که به کلاس (g) مى‌روند، ضرب در نام‌نويسى کرده‌هاى گروه سنى (۱ - a) در کلاس (۱ - g) در سال قبل، به‌علاوهٔ تعداد خالص انتقال‌يافتگان گروه سنى (a) به داخل سيستم مدارس بخش مربوط در کلاس (g) که ترک تحصيل داشته‌اند.


يکى از مفروضات محاسبات مدل آسيايى اين است که ساخت آموزشى بر اساس نظام خاصى که تشريح شده است، باشد. در نظم مزبور دورهٔ ابتدايى هفت سال و دورهٔ دبيرستان پنج سال است که به دو دورهٔ سيکل اول (سه ساله) و سيکل دوم (دو ساله) تقسيم مى‌شود. دورهٔ اول دبيرستان داراى دو شاخه است: شاخهٔ عمومى (نظري) و شاخهٔ تعليمات حرفه‌اي.


دورهٔ دوم دبيرستان داراى سه شاخه است: شاخهٔ عمومى (نظري)، شاخه حرفه‌اي، و شاخهٔ تربيت‌معلم.


تعليمات دانشگاهى داراى دوره‌هاى متفاوتى است. دوره‌هاى يک ساله و دو ساله تعليمات دانشگاهي، انستيتو تکنولوژى‌ها و دانش‌سراهاى راهنمايى براى تربيت تکنسين و تربيت‌معلم هستند، و دوره‌هاى طولانى‌تر چهارساله و بيشتر براى رشته‌هاى علوم نظرى و کاربردي.


بديهى است که نظام آموزشى کشورهاى مختلف آسيايى يکسان نيست. نظام آموزشى بعضى از آنها سختى شبيه نظام فوق دارد، برخى ديگر متفاوت است. طبعاً اگر مدل آسيايى براى محاسبات و برنامه‌ريزى توسعهٔ آموزش به‌کار برده شود، بايد به تفاوت‌هاى مربوط به ساخت آموزشى توجه شود و مدل ترميم گردد.


مدل آسيايى به سال ۱۹۶۶ با استفاده از آمار و اطلاعات موجود به‌کار برده شده و بر اساس محاسبات آن پيش‌بينى‌هايى در زمينهٔ آمار شاگردان سطوح مختلف تحصيلي، معلمان، بودجه جارى و عمراني، فضا و ساختمان و وسايل، کلاس و مدرسه و ساير ملازمات امر و نيازهاى آموزشى براى سال‌هاى بعد تا سال ۱۹۸۰ به‌عمل آمده است.