به سخن آوردن میدان توپخانه‌

بسیاری از علاقه‌مندان سینما و تلویزیون تصور چندان دقیق و روشنی از فیلم‌های مستند ندارند. در نظر اغلب علاقه‌مندان سینما و تلویزیون فیلم مستند به معنای کنار هم چیدن مقداری …

بسیاری از علاقه‌مندان سینما و تلویزیون تصور چندان دقیق و روشنی از فیلم‌های مستند ندارند. در نظر اغلب علاقه‌مندان سینما و تلویزیون فیلم مستند به معنای کنار هم چیدن مقداری تصویر آرشیوی و قرار دادن یک گفتار متن بر روی تصویر است.
اغلب هم تصور می‌کنند فیلم مستند اثری درباره حیات وحش است که در آن به چگونگی زندگی فیل‌ها پرداخته می‌شود.
به همان اندازه که سینمای داستانی و قصه گوی دنیا در سال‌های اخیر دچار تغییر و تحول شده، سینمای مستند نیز سیری متفاوت را طی کرده و امروز می‌توان در میان آثار خارجی نمونه‌هایی را پیدا کرد که جذابیت آنها حتی از آثار داستانی نیز بیشتر است.
فیلم مستند «میدان بی‌حصار» که عصر روز دوشنبه سیزدهم آبان ماه در سالن سینما حقیقت به نمایش درآمد، مستند ایرانی برگزیده جشنواره سینما حقیقت است.
فیلم ساخته مهرداد زاهدیان است و کارگردان در این اثر ۴۰ دقیقه‌ای تلاش کرده تا تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی میدان توپخانه تهران را از زمان شکل‌گیری آن تا عصر حاضر روایت کند.
شاید مهم‌ترین ویژگی فیلم را بتوان در این نکته دانست که فیلم به جای آنکه با این میدان به عنوان یک پدیده مهندسی برخورد کند، تلاش کرده تا با نگاهی جذاب میدان توپخانه را همچون موجودی زنده در نظر بگیرد که سرگذشتی پر فراز و نشیب را طی کرده است و حالا به نقطه‌ای دراماتیک رسیده است.
در ابتدای فیلم دوربین در تونل تاریک مترو حرکت می‌کند و پس از رسیدن به ایستگاه امام خمینی، گوینده متن به این نکته اشاره می‌کند که اگر سال‌ها قبل فردی می‌توانست از این پله‌ها بالا بیاید و خود را به میدان برساند، حتما شاهد اعدام شیخ فضل‌الله نوری بود. با این مقدمه مخاطب بسادگی نتیجه می‌گیرد که قرار نیست با فیلمی ‌مفرح و نوستالژیک مواجه باشد. فیلم از همین نقطه روایت خود از سرگذشت و چگونگی شکل‌گیری این میدان را آغاز می‌کند و با رفت و آمدهای مکرر به گذشته و حال این میدان، تصویر کاملی را از این محل به مخاطب خود ارائه می‌دهد.
میدان بی‌حصار روایت خود از میدان توپخانه را با استفاده از تصاویر جدید و قدیمی‌ ارائه می‌کند. همه ما می‌دانیم که بر خلاف دیگر کشورها که احتمالا آرشیو تصویری کاملی از گذشته خود دارند، چنین روندی در کشور ما وجود نداشته و به همین دلیل طبیعی است که برای فیلمسازان هم مصالح چندانی وجود ندارد.
نکته مهم درباره این فیلم بهره‌گیری مناسب آن از همان فیلم‌ها و تصاویر قدیمی‌است. فیلم با بهره‌گیری از چند تمهید ساده مانند حرکت دوربین بر روی عکس‌ها و نیز برهم نمایی عکس‌های قدیمی ‌و جدید، هم حال و هوای حرکتی خوبی را ایجاد می‌کند و هم این‌که رفت و آمدهای میان گذشته و حال را شکل می‌دهد.
در بخشی از فیلم نیز فیلمساز برای به تصویر کشیدن حال و هوای خیابان لاله‌زار، بخش‌هایی از سریال هزار دستان را در داخل یک تلویزیون نمایش می‌دهد تا از این طریق حال و هوای این خیابان را به عنوان یکی از خیابان‌های منشعب از میدان توپخانه مورد تاکید قرار دهد.
بخش جذاب دیگر فیلم نیز بازسازی تصاویر قدیمی ‌با استفاده از انیمیشن و نیز نمایش چگونگی تغییرات این میدان با استفاده از انیمیشن است که سیر تغییر و تحول این میدان را به مخاطب خود به خوبی نشان می‌دهد.
گفتار متن نیز از بخش‌های قابل توجه فیلم میدان بی‌حصار است.
فیلم با بهره‌گیری از دو گوینده تنوع خوبی در زمینه گفتار متن اثر ایجاد کرده است و از جایی به بعد صدای شهرام درخشان نیز به صدای بهزاد فراهانی اضافه می‌شود. یکی از مطالبی که به مخاطب ارائه می‌شود، این است که میدان توپخانه بر اساس الگوهای حکومتی میدان‌ها ساخته شده است.
فیلمساز برای مقایسه دقیق‌تر این دو میدان در نزد بیننده تصاویری از میدان نقش جهان نیز ارائه می‌دهد و با بیان جایگاه حکومت، بازار و مسجد به عنوان سه عنصر اصلی در میدان نقش جهان، این عناصر را در میدان توپخانه جست و جو و با تصاویر انیمیشن به مخاطب خود ارائه می‌کند.
میدان بی‌حصار قصه یک میدان است که در قالب فیلمی‌ مستند به تصویر کشیده شده است. شاید اگر این میدان زبان باز می‌کرد و خود سخن می‌گفت، قصه‌های دیگری را هم برای تک تک عابران و رهگذران این میدان روایت می‌کرد اما با امکانات محدودی که این فیلمساز در اختیار داشته، تا همین اندازه نیز به سخن آوردن این میدان که یکی از عناصر مهم و البته بی هویت شهر تهران است کار جذابی را فراهم کرده است؛ اثری که به نظر می‌رسد می‌تواند در جدول برنامه‌های تلویزیونی چندین و چند بار جایی برای عرضه پیدا کند.

رضا استادی‌