آفتاب

لبخند های لذت بخش و جوک های داستانی



جوک های خنده دار و جالب را می توانید در اینجا بخوانید و لذت ببرید

یه نفر بالای درخت چنار بوده یارو میگه اون بالا چی کار میکنی؟

میگه: دارم توت می خورم

یارو با تعجب می پرسه: اینکه درخت چناره؟

میگه: توت تو جیبمه.

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_


یارو چاییش خیلی شیرین میشه برعکس هم می زنه.

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_


از یه نفر می پرسند به یک درخت چی میگن؟

با لهجه میگه: درخت "داراخت"

دوباره می پرسند به دوتا درخت چی میگن؟

باز میگه: داراخت، داراخت

دوباره ازش می پرسن: به پنج تا درخت چی میگین؟

دوباره میگه: درخت، داراخت،داراخت،داراخت

بعد ازش می پرسند به جنگل چی مگین؟

با بشکن و رقص میگه: داراخت، داراخت، داراخت....

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_


چندتا مورچه تو استخر در حال شنا کردن بودن که چندتا فیل

می پرن توی آب، یکی از مورچه ها میگه:

شنا کردن هم بچه بازی شده.

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_


اولی: چرا شامپو می ریزی توی ماهی تابه؟

دومی: میخام نیمرو درست کنم، آخه روی اون نوشته

حاوی زرده تخم مرغ.

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_


یه روز گوسفنده داشته علف می خورده با علفها فنر می خورده میگه:

بعووووووووووووووووووووووو.

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_




وبگردی