آزی، كاهنده، (د.) مفعول به، مفعول عنه، مفعول منه، صیغه آلت، رافع، مربوط به مفعول به یا مفعول عنه. Ablative
توانا بودن، شایستگی داشتن، لایق بودن،قابل بودن، مناسب بودن، آماده بودن، آرایش دادن، لباس پوشاندن، قادر بودن، قوی كردن. Able