آفتاب

ت

ت

نمایش ۱ تا 25 از ۲۰۰ مقاله

تئودور. [ ت ِ ءُ دُرْ ] (اِخ ) (۱) (سنت ) دوشیزه ٔ شهید که در اسکندریه بفرمان دیوکله سین (۲) سرش را بریدند. ذکران وی 28 آوریل است .



تئودور. [ ت ِ ءُ دُرْ ] (اِخ ) (۱) (سن ) مطران «کانتربری » (۲) که بسال 602 م . در «تارس » (کیلیکیه )(۳) متولد شد. تحصیلاتش را درآتن بپایان رسانید و سپس به روم رفت . پاپ «ویتالین »(۴) وی را بسمت مطران «کانتربری » برگزید و حق قضاوت کلیسائی (پریما) (۵) بریتانیای کبیر را هم به وی واگذاشت .وی بسال 690 م . درگذشت . ذکران وی 19 سپتامبر است .



تئودور. [ ت ِ ءُ دُرْ ] (اِخ ) (۱) ملقب به «اسداس » (۲) مطران «سزاره » (۳) (گایزری فعلی ، به نزدیکی انکارا) در قرن ششم میلادی و از طرفداران «اوریژنیسم » (۴) بود و بر اثر تحریکات او کلیسا منقلب گشت و پاپ وی را معزول کرد.



تئودور آمازه . [ ت ِ ءُ دُرْ زِ ] (اِخ ) (۱) سن ملقب به «تیرون » (از «تیرو» یونانی = درمانده ) وی در سال 406 م . بفرمان «گالر» (۲) دستگیر شد و او را زنده در آتش سوزاندند. ذکران وی نهم نوامبر است .



تئودور آنژ. [ ت ِ ءُ دُرْ ] (اِخ ) (۱) حاکم مطلق العنان «اِپیر» (۲) (1214-1223 م .) و امپراتور «تسالونیک » (۳) (سالونیک ) یونان (1223-1230 م .) برادر «میکل آنژ کمنن » (۴) بود که در سال 1204 م .حکومت استبدادی اپیر را بنیان گذاشت و تئودور آنژ را در سال 1214 بجا...



تئودور استودیت . [ ت ِ ءُ دُرْ اِ ] (اِخ ) یا تئودور استودیون (۱) ، راهب و نویسنده ٔ بیزانسی (759-826 م .) و از مدافعین باحرارت مذهب اورتودوکسی (۲) بود و در تاریخ سیاسی زمان خود محلی یافت . وی با کنستانتین ششم و لئون ارمنی خصومتی سخت پیدا کرد و اصلاحاتی در وضع راهبان بوجود آورد و برای آنان جملات و کلمات هیجان انگیز ساخت .



تئودور اول . [ ت ِ ءُ دُ رِ اَوْ وَ ] (اِخ ) (۱) پاپ ، که بسال 580 م . در اورشلیم متولد شد و بسال 649 م . در روم درگذشت .



تئودور اول لاسکاریس . [ ت ِ ءُ دُ رِ اَوْوَ ل ِ ] (اِخ ) (۱) امپراتور «نیسه ٔ» یونان (اناطولی ) و داماد امپراتور الکسیس سوم بود. (1204-1222 م .). وی پس از آنکه قسطنطنیه بوسیله ٔ لاتینی ها اشغال شد به «بی تی نی » (۲) پناه برد و کسی از وی خبر نداشت تا آنکه امپراطور «بودوین » (۳) بدست بلغارها شکست خورد. بسال 1205 م . وی مجدداً قدرت خود را بدست آورد و در...



تئودور بارکونائی . [ ت ِ ءُ دُرْ ] (اِخ ) تئودور برکونایی . رجوع بهمین کلمه شود.



تئودور برکونایی . [ ت ِ ءُ دُرْ ب َ ] (اِخ ) (۱) تئودوربارکونائی . کشیش و نویسنده ٔ سریانی که در حدود 800 م . میزیست . رجوع به ایران در زمان ساسانیان کریستن سن ، ترجمه ٔ یاسمی چ 2 ص 102، 172، 204، 209 و 224 شود.



تئودور جوان . [ ت ِ ءُ دُ رِ ج َ ] (اِخ ) (۱) نوه ٔ هنرمند یونانی تئودور ساموس . رجوع به تئودور ساموس شود.



تئودور دوم . [ ت ِءُ دُ رِ دُوْ وُ ] (اِخ ) (۱) پاپ . وی در روم متولد شد و بسال 898 م . در همین شهر درگذشت . مدت پاپی او بیش از بیست روز طول نکشید.



تئودور دوم لاسکاریس . [ ت ِ ءُ دُ رِ دُوْ وُ م ِ ] (اِخ ) (۱) امپراطور «نیسه » یونان و نوه ٔ تئودور اول لاسکاریس و پسر ژان واتاتزس بود (1254-1258 م .). وی شاهزاده ای متین و مؤدب بود. رجوع به تئودور اول لاسکاریس شود.



تئودور ساموس . [ ت ِ ءُ دُ رِ ] (اِخ ) (۱) هنرمند ومجسمه ساز یونانی که با شرکت «روکوس » (۲) در سال 660 ق . م . مسیح موفق به ذوب برنج گردید. وی در معماری نیز دست داشت و در ساختن «آرته میزیون افس » (۳) شرکت داشت . فرزند کوچکش «تئودور جوان » (۴) که در سال 550 ق . م . حلقه ٔ «پولیکارت » را بساخت .



تئودور سوم . [ ت ِ ءُ دُ رِ س ِوْ وُ ] (اِخ ) (۱) رجوع به تئودوروس (۲) شود.



تئودور قورینایی . [ ت ِ ءُ دُ رِ ] (اِخ ) (۱) ملقب به «آته » (۲) فیلسوف یونانی در اواخر قرن چهارم میلادی شاگرد وجانشین «اریستیپ » (۳) بود.



تئودور موپسوئستی . [ ت ِ ءُ دُ رِ م ُ ءِ ] (اِخ ) (۱) تئودور دوموپسوئست . یکی از علمای دینی مسیحیان متوفی بسال 428 م . که عبارات جالب توجهی راجع به آیین زروان پرستی زردشتیان ذکر میکند و فوتیوس خلاصه ٔ آنرا نقل کرده است . رجوع به ایران در زمان ساسانیان کریستن سن ترجمه ٔ یاسمی چ 2 ص 94، 172 و



تئودور موپسواستی . [ ت ِ ءُ دُ رِ م ُ اِ ](اِخ ) (۱) عالم مذهبی یونان در قرن چهارم میلادی است وی در حدود 350 م . در انطاکیه (۲) متولد شد و همشاگردی «کریسوستوم » (۳) بود. در سال 553 نوشته های وی بر طبق رأی انجمن نمایندگان پاپ مردود شناخته شد ولی وی در نزد نسطوریان سوریه بعنوان یک قدرت بدون رقیب باقی ماند. رجوع به ماده ٔ ذیل شود.



تئودورا. [ ت ِ ءُ دُرْ ] (اِخ ) (۱) امپراتوریس مشرق (527-548 م .) و زن ژوستینین اول . وی زنی بلندپرواز و حریص و در عین حال بااطلاع و فعال بود و تا زنده بود، روح دولت ژوستینین بشمار می آمد و در توطئه ٔ «نیکا» (۲) جسارت و خونسردی او باعث حفظ تاج و تخت ژوستینین گردید.



تئودورا. [ ت ِ ءُ دُرْ ] (اِخ ) (۱) سنت ... تائبه ٔ قرن ششم میلادی است . وی برای جبران خیانت بشوهر خود در لباس مردان درآمد و به دیری که از آن مردان بود رفت و کسی او را نشناخت . پس از چندی به اتهام فریب دختر جوانی به رسوائی از دیر اخراج و بپذیرفتن طفل نامشروع او مجبور شد ولی هیچیک از این اعمال بر صبر و بردباری او غلبه نکرد و دوباره به دیر خود مراجعت کرد و «آبه ٔ» دیر بر او رحم آورد و در آنجا در حالت تقدس و پاکی درگذشت و پس از مرگ هن...



تئودورا. [ ت ِ ءُ دُ ] (اِخ ) (۱) امپراتوریس شرق در قرن نهم میلادی و زوجه ٔ امپراتور تئوفیل (829-842 م .) بود. وی پس از مرگ شوهر از سال 842 تا 856 بعنوان نایب السلطنه ٔ فرزند خردسال خود حکومت کرد. در پایان عمر در دیری معتکف شد و بسال 867 م . درگذشت .



تئودورا. [ ت ِ ءُ دُ ] (اِخ ) (۱) امپراتوریس شرق در قرن یازدهم میلادی دختر کنستانتین هشتم است که در قتل پدر خود شرکت داشت (1030 م .). در انقلاب 1042 که میشل پنجم برکنار شد، وی بسلطنت رسید، پس از چندی «زوئه » (۲) او را کنار زد. آنگاه با «کنستانتین مونرماک » ازدواج کرد و بعد از مرگ او مدت دو سال قدرت حکومت را بدست گرفت (1054-تئودورا. [ ت ِ ءُ دُ ] (اِخ ) (۱) تزارین بلغارستان در قرن چهاردهم و دختر شاهزاده «ایوان بساربا» بود و با تزار «ژان الکساندر» ازدواج کرد (1331 م .). پس از چندی که تزار با زن دیگر ازدواج کرد، «تئودورا» را طرد و در دیری زندانی نمود.



تئودوره . [ ت ِ ءُ دُ رِ ] (اِخ ) اسقف کورس بوده و در حدود سنه ٔ 460 م . فوت شده و در مجادلات و مباحثات دینی نصف اول قرن پنجم فعالیتی نشان داده ، تاریخ روحانیون سالهای 324-429 م . را برشته ٔ تحریر درآورده است . (ایران در زمان ساسانیان کریستن سن ترجمه ٔ یاسمی چ 2 ص 94). رجوع به تئودوره...



تئودوره ٔ سیری . [ ت ِ ءُ دُ رِ ی ِ ] (اِخ ) (۱) دانشمند مذهبی و تاریخ دان یونانی قرن پنجم در حدود سال 393 م . در انطاکیه (۲) متولد شد. وی شاگرد «تئودور موپسواستی » (۳) و همشاگردی «نسطوریوس » (۴) بود و در حدود سالهای 453 و 458 درگذشت آثار متعددی از وی در علوم مذهبی و تاریخی باقی مانده است . رجوع به تئودوره شود.



نمایش ۱ تا ۲۰ از ۲۰۰ مقاله