ابن شریه
اِبْنِ شَرْیه، عُبَیْد جُرْهُمی، از اخباریان و نسب شناسان دورهٔ جاهلی که عصر اسلامی را درک کردو در دوران خلافت عبدالملک بن مروان (65 -86ق/685 - 705م) درگذشت (ابن ندیم، 2/89). در نام وی اختلاف است. یاقوت صورتهای متفاوت آن را بدین گونه آورده است: ابن سَرِیَّه، ابن ساریَهٔ و ابن شَرْیَهٔ (11/72). به جای سَرِیَّهٔ، شَرِیَّهٔ...
ابن شعار
اِبْنِ شَعّار، ابوالبرکات کمال الدین، مبارک بن احمد بن حمدان موصلی (صفر 593 - جمادی الا¸خر 654/ دسامبر 1196- ژوئن 1256)، ادیب و مورخ. وی در موصل زاده شد و در حلب درگذشت (یونینی، 1/33؛ ذهبی، 3/274). از جزئیات زندگی و استادان و آموختههای او هیچ اطلاعی در دست نیست. تنها میدانیم که در 628ق در اربل منصبی دیوانی داشته است (نک:...
ابن شقیر
اِبْنِ شُقَیْر، ابوالفتح شرف الدین نصرالله بن عبدالمنعم بن نصرالله ابن حواری تنوخی دمشقی (604 -673ق/1207-1274م) محدث و ادیب حنفی مذهب. یونینی درگذشت او را در 683ق دانسته است (تقیالدین، 974). وی در دمشق زاده شد و در همانجا علم آموخت و سپس به قصد شنیدن حدیث به مصر و بغداد سفر کرد (ابن ابی الوفاء، 2/197؛ تقیالدین، همانجا)...
ابن شکر
اِبْنِ شُکْر، ابومحمد صفیالدین عبدالله بن علی بن حسین شَیْبی دَمِیری معروف به ابن شُکر (548 -622ق/1153- 1225م)، عالم و فقیه مالکی. وی در دمیره از توابع دمیاط متولد شد (یاقوت، 2/602؛ منذری، 3/157). هنوز کودک بود که پدرش مُرد و مادرش به عقد ازدواج برادرزادهٔ شوهر خود فخرالدین مقدام بن قاضی ابوالعباس احمد بن شُکر درآمد که ترب...
ابن شکله
اِبْنِ شِکْله، نک: ابراهیم بن المهدی. </p>
ابن شنبوذ
اِبْنِ شَنَبوذ، ابوالحسن محمد بن احمد بن ایوب بن الصَلْت (د 328ق/939م)، مقری بغدادی. نام وی به شکلهای ابن شنَّبوذ و ابن شَنْبوذ نیز آمده است (نک: زبیدی، 9/431). از زندگی وی چیز مهمی دانسته نیست، تنها میدانیم که به مصر و شام سفر کرده و از شیوخی چون قُنبُل مکّی و محمد بن شاذان قرائت آموخته و از ابومسلم کجّی، بشربن موسی...
ابن شنظیر
اِبْنِ شِنْظیر، ابواسحاق ابراهیم بن محمد بن حسین (352-10 ذیحجهٔ 402ق/963-3 ژوئیهٔ 1012)، محدث، مورخ و فقیه مالکی طُلیطلی اندلسی. او در طلیطله از محدثان بسیاری مانند ابومحمد عبدالله بن محمد بن امیه و ابومحمد عبدالله بن فتح بن معروف و دیگران حدیث شنید. ابن شنظیر با ابوجعفر احمد بن محمد بن میمون مصاحبت داشت، چنانکه نوشتهاند در...
ابن شهاب
اِبْنِ شَهاب، نک: ابوبکر بن شهاب. </p>
ابن شهاب
اِبْنِ شَهاب، نک: علی بن شهاب الدین همدانی. </p>
ان شهاب زهری
اِبْنِ شَهاب زُهری، نک: زهری. </p>
ابن شهر آشوب
اِبْنِ شَهْرْ آشوب، ابو جعفر محمد بن علی بن شهر آشوب بن ابی نصر بن ابی الجیش مازندرانی، ملقب به رشیدالدین و عزالدین (489- 16 شعبان 588ق/1096-27 اوت 1192م)، مفسر، محدث، ادیب و فقیه امامی. تنها در سند سماع کتاب سلیم بن قیس (ص 63) کنیهٔ او «ابوعبدالله» آمده و از آنجا وارد منابع متأخر شده است. از نسبت «سَرَوی» که به وی، پد...
ابن شهید
اِبْنِ شُهَیْد، عنوان چند تن از افراد خاندان اندلسی بنوشهید که در سدههای 2 - 4ق وزارت یافتند و در فقه و حدیث و شعر و ادب نیز دست داشتند. این خاندان نژاد خود را به قبیلهٔ اَشجع از بنی غَطَفان برمیکشیدند (سمعانی، 1/263؛ ابن اثیر، اللباب، 1/64)، اما گفتهاند که نیای بزرگشان، وضّاح بن رزّاح، مولای معاویهٔ بن مروان بن حَکَم اموی...
ابن شهید
اِبْنِ شَهید، ابوحفص، عمر تُجیبی (د بعد از 444ق/1052م)، شاعر و ادیب عصر ملوک الطوایف اندلس. از زندگی وی هیچ اطلاعی در دست نیست و حتی معاصران او که به او اشارتی کردهاند، از بدیهیترین زوایای زندگی وی از جمله نام پدرش بیاطلاع بودهاند (نک: حُمیدی، 2/478). تنها میدانیم که وی نزد امرا و بزرگان المریه قرب و منزلتی داشته (هم...
ابن شهید اشجعی
اِبْنِ شُهَیْدِ اَشْجَعی، ابوعامر، احمد بن عبدالملک بن احمد بن شهید (382-426ق/992- 1035م)، شاعر و کاتب پرآوازهٔ اواخر عصر امویان اندلس. وی آخرین فرد نامدار از خاندانی بزرگ بود که در زمان حکمرانی عبدالرحمان الداخل (حک 138-172ق/756- 788م) از شام به اندلس آمدند و در بارگاه امویان به مراتب عالی سیاسی و علمی دست یافتند (نک: ه د. ا...
ابن شیخ
اِبْنِ شِیخ، نک: ابوالحجاج، یوسف بن محمّد بلوی. </p>
ابن شیخ الشیوخ
اِبْنِ شِیخُ الشُّیوخ، نک: اولاد الشیخ. </p>
ابن صاحب الصلاهٔ
اِبْنِ صاحِبُ الصَّلاهٔ، ابومروان یا ابومحمد عبدالملک بن محمد ابن احمد باجی اشبیلی، مورخ و دیوانسالار اندلسی (د بعد از 594ق/ 1198م). دربارهٔ تاریخ تولد و رشد و تحصیلات او اطلاعی در دست نیست. از نویسندگان متقدم تنها ابن ابار به لقب، نام و کنیهٔ او اشاره کرده است ( التکملهٔ، 3/620). جز آن، از جای جای تاریخ المن بالامامهٔ، تنها اث...
ابن صاحب اندلسی
اِبْنِ صاعِدِ اَنْدُلُسی، نک: صاعد اندلسی. </p>
ابن صالح
اِبْنِصالِح، ابراهیمبن صالحبن علیبن عبداللهبن عباسالعباسی (د 176ق/792م)، از امیران خاندان عباسی. وی پسر عم مهدی خلیفهٔ عباسی است (ابن تغری بردی، 2/49) و عبّاسه دختر مهدی و خواهر هارون الرشید را به زنی گرفت (ابن قتیبه، 380؛ بلاذری، 3/280). از حوادث دههٔ آخر عمر اواطلاع بیشتری در دست است، ولی پیش از آن هم بایستی در م...
ابن صائغ
اِبْنِ صائِغ، نک: ابن باجه. </p>
ابن صائغ، ابو عبدالله
اِبْنِ صائِغ، ابوعبدالله شمسالدین محمد بن حسن بن سباع (645 -720ق/1247-1320م)، نحوی، لغوی، ادیب و شاعر مصری الاصل. وی در دمشق متولد شد (ابن شاکر، عیون التواریخ، 279) و در صاغه از توابع دمشق مسکن گزید (صفدی، 2/361). برخی (نک: 2 ؛ EIبستانی ب، 1/509، بستانی، ف، 3/281) او را ملقب به قطب الدین ابن شیخ السلامیه دانستهاند، در ص...
ابن صائغ، شمس الدین
اِبْنِ صائِغ، شمسالدین محمد بن عبدالرحمان (704-776ق/ 1304- 1375م)، نحوی، لغوی، محدث و فقیه حنفی مصری. در قاهره به دنیا آمد و ابتدا نزد شیخ محمد مصری و پس از وی نزد شیخ تقیالدین محمد بن احمد صائغ قرائات سبع و عشر را فراگرفت. نحو را از ابوحیان، معانی و بیان را از شیخ علاءالدین قونوی و قاضی جلالالدین قزوینی و فقه را از قاض...
ابن صائغ، عبدالرحمن
اِبْنِ صائِغ، عبدالرحمان بن یوسف ملقب به زینالدین، خطاط سدههای 8 و 9ق/14 و 15م در مصر. وی که به سبب پیشهٔ زرگری پدرش ابن صائغ نامیده شده است، پیش از 770ق/1369م در قاهره به دنیا آمد و در همان شهر پرورش یافت. خط منسوب را از استادش نوروَسیمی آموخت و ملازم وی بود تا آنکه در کتابت قلم نسخ از او پیشی گرفت (سخاوی، 4/161)...
ابن صباغ، ابونصر
اِبْنِ صَبّاغ، ابونصر عبدالسید بن محمد بغدادی (400-477ق/ 1010-1084م)، فقیه شافعی. ابوالفدا (2/186) نام وی را یوسف ضبط کرده است. وی در بغداد متولد شد و از افرادی چون ابوالحسین محمد ابن حسین فضل قَطّان و ابوعلی حسن بن شاذان حدیث شنید و نزد قاضی ابوالطیب طاهر بن عبدالله طبری فقه آموخت (ابن جوزی، 9/12؛ ذهبی، سیر، 18/464؛ سبکی...
ابن صباغ، نوراالدین
اِبْنِ صَبّاغ، نورالدین علی بن محمد بن احمد بن عبدالله (784- 855ق/1383-1451م)، محدث و فقیه مالکی. چنانکه از عبارت شاگرد وی سخاوی (5/283) برمیآید، خاندان او از افریقیه (سفاقس و غزه) بود، اما خود وی در مکه متولد شد و در همانجا رشد و کمال یافت. او در ادبیات، فقه و حدیث از استادانی چون عبدالرحمان فاسی، عبدالوهاب بن عفیف یافعی...