جنگ بر سر منابع

هدف غالب جنگ‌هاى متعددى که تاکنون رخ داده، تصرف زمين و منابع بوده است و اين امر حتى جنگ‌هائى را که ظاهر منشأ ايدئولوژيک داشته‌اند، شامل مى‌شود. براى محدود کردن چنين جنگ‌هائى اقدامات زيادى از سوى سازمان‌هاى بين‌المللى صورت گرفته است؛ از جمله قانون نحوه بهره‌بردارى از بستر درياها. تاريخ جهان گوياى وقايع جنگى بسيارى است که عموماً به‌منظور دسترسى به منابع زيرزمينى به‌خصوص سوخت و انرژى و ديگر مواد خام استراتژيک رخ داده است. پس از جنگ جهانى دوم سازمان ملل متحد اقدام به جمع‌آورى و تهيه اسنادى کرد که هدف از آن مشخص کردن علل اساسى جنگ بود. در اين زمينه ۲۸ مورد مشخص شد که از آن ميان دسترسى به منابع معدنى از مهم‌ترين آنها بود. درباره اهميت منابع و نقش آنها در پيدايش جنگ‌ها اشارات زيادى شده است که ذکر اين سه مورد از اهميت بيشترى برخوردار است:


۱. دسترسى به معادن براى اجراءِ عمليات پدافندى و ايجاد استحکامات نظامى اهميت زيادى دارد.

۲. داشتن منابع زيرزمينى متنوع، امر لجستيک و تدارکات را آسان مى‌کند.

۳. مديريت منابع زيرزمينى و کنترل آنها در طول جنگ ضرورت کامل دارد.


يکى از نقاط مهمى که جغرافيدانان سياسى و نظامى بايد به آن توجه کنند تا بتوانند نقشى در جنگ و صلح داشته باشند، اين است که به بررسى توزيع جغرافيائى منابع زيرزمينى به‌خصوص منابع زيرزمينى به‌خصوص منابع استراتژيک بپردازند و بين اين سرزمين‌ها و رويدادهاى جنگ و صلح ارتباط جغرافيائى معقولى برقرار سازند. آنچه مسلم است توزيع منابع در سطح کره زمين يکسان صورت نگرفته است که اين عامل مى‌تواند به‌عنوان محور مطالعه مورد توجه قرار گيرد. منطقه حساس ژئوپوليتيکى جنوب صحراى آفريقا و توجهى که قدرت‌هاى جهان به آن داشته و دارند، مى‌تواند تائيدى بر اين موضوع باشد (نقشه برخى از تحليلگران و منابع تبليغاتى آمريکائي، وابستگى ايالات‌متحده به شوروى سابق و کشورهاى ” غير قابل اعتماد“ آفريقاى سياه در زمينه کانى‌هاى مختلف از جمله مواد معدنى ”استراتژيک“ را مؤکداً دليلى براى پشتيبانى از حکومت آفريقاى جنوبى مى‌دانند.) زيرا:


۱. اين منطقه سدى در برابر نفوذ روسيه براى ورود به آفريقا بوده است.


۲. اين منطقه شامل گابن، زئير، زامبيا، زيمبابوه، بوتسوانا و آفريقاى جنوبى است که بيش از چهل درصد منگنز، ۴۷ درصد کروم و هشتاد درصد فلزات گروه پلاتينيوم جهان را توليد مى‌کند.


۳. وجود دماغه اميد نيک ”Cape of Good Hope“ بر اهميت موضوع مى‌افزايد؛ زيرا به‌دليل کنترل نفتکش‌هائى که نفت خود را به اروپاى صنعتى مى‌برند، از آن مى‌توان به‌عنوان سر پل اقيانوس اطلس جنوبى نام برد.


با توجه به اين موارد به‌نظر مى‌رسد براى آمريکا مشکل است که از جنوب آفريقا و حمايت از متحدان خود دست کشد؛ زيرا بيشترين استفاده را از اين مسئله مى‌برد و از اين‌رو در آينده بايد منتظر باشيم که نفوذ خود را در نقاط حساس شاخ آفريقا به‌منظور کنترل گذرگاه استراتژيک باب‌المندب توسعه دهد. با اين‌حال نبايد چنين پنداشت که علل اساسى جنگ‌ها وجود منابع و دسترسى به آن است، بلکه اين موضوع بهانه‌اى براى شروع جنگ است؛ زيرا راه‌هاى ديگرى نيز براى رسيدن به اين هدف وجود دارد. نگاهى به چهار منطقه ژئوپوليتيکى خاورميانه (جنوب غربى آسيا)، حوزه کارائيب، اقيانوس هند و حاشيه غربى و جنوب غربى اقيانوس آرام که از مناطق بحران‌خيز جهان به‌شمار مى‌روند، ما را بيشتر با اين حقيقت آشنا مى‌سازد.






برخى از تحليلگران و منابع تبليغاتى آمريکائي، وابستگى ايالات‌متحده به شوروى سابق و کشورهاى ”غيرقابل اعتماد“ آفريقاى سياه در زمينه کانى‌هاى مختلف از جمله مواد معدنى ”استراتژيک“ را مؤکداً دليلى براى پشتيبانى از حکومت آفريقاى جنوبى مى‌دانند.