نقش عوامل جغرافيائى در استراتژى‌هاى نظامى

شبکه آب‌ها و مسائل جانبى آن

شبکه ارتباطات در حکم شريان حياتى کشور است؛ به‌ويژه راه‌هاى آبى که به‌دلايل اقتصادى نقشى اساسى دارند. همچنين شبکه آب‌هاى داخلى کشورها در کاربرد ابزار عملياتى نظامى تا حد زيادى مى‌تواند مؤثر باشد. قدرت‌هاى بزرگ براى غلبه بر عوامل محيط طبيعي، با ايجاد تغييراتى در فنّاورى تجهيزات نظامى از جمله تانک آنها را قادر ساخته‌اند که به‌صورت آبى - خاکى عمل کنند. از جمله در تانک‌هاى روسيه قابليت قرار گرفتن لوله ورود و خروج هوا پيش‌بينى شده است ولى همين کار نيز عملاً به‌راحتى صورت نمى‌گيرد و مشکلاتى دارد؛ مثلاً اگر عمق آب بيش از ۵/۵ متر و سرعت جريان آب زياد باشد، چنين سيستمى کاربرد ندارد. البته کشورهاى غربى نيز الگوهاى مشابهى ساخته‌اند ولى آنها هم همين محدوديت‌ها را به شکلى ديگر دارند. از آن گذشته خودروهاى آبى - خاکى ”amphibious“ همچون قايق‌ها توان انجام عمليات اساسى و سرنوشت‌‌ساز را ندارند. يکى ديگر از محدوديت‌ها جنس بستر رودخانه است که اگر از طبقات ريزبافت تشکيل شده باشد، مانع حرکت چرخ‌ها مى‌شود. درباره شيب ساحل نيز بايد بسيار مراقب بود و به هر اختلافى بين دو ساحل توجه کرد؛ مخصوصاً به ارتفاع بالاى سطح آب بايد توجه شود. البته اين مسائل، چندان تازه نيست و حدود دويست سال پيش پير بورست ”Pier Bourcet“ بنيانگذار توپوگرافى نظامى درباره آن مطلب نوشته است.

ارتفاعات و ناهموارى‌ها

خطوط مرزى مبتنى بر ارتفاعات، اگر از پيوستگى برخوردار باشد، موجب ثبات و امنيت نسبى کشورهاى دارنده آن خواهد بود. در مناطق کوهستانى حرکت واحدهاى تهاجمى به‌کندى انجام مى‌گيرد و مرزهاى کوهستانى هميشه در تاريخ نقش مهمى داشته است؛ همچنان که داخله فلات ايران تا امروز به برکت دو رشته ارتفاع ممتد و منظم وحدت خود را حفظ کرده و ايدئولوژى متفاوت با ديگر مناطق مجاور خود را پايدار ساخته است.


جاده‌هاى کوهستانى را همواره عوامل طبيعي، از قبيل ريزش کوه و بهمن تهديد مى‌کند و هر اندازه که ارتفاع افزايش يابد، دما نيز به همان نسبت کاهش مى‌يابد. مرکز تحقيقات استراتژيک روسيه در ۱۹۸۶ در اين‌باره به نتايج جالبى دست يافت که در نشريه آن منعکس شد. طبق اين نتايج، در هر هزار متر ارتفاع، بين هشت تا ده درصد از کار موتور کاسته مى‌شود؛ دماى جوش آب سه تا چهار درجه کاهش مى‌يابد و دماى هوا نيز بين پنج تا شش درجه سانتى‌گراد پائين مى‌آيد. در افغانستان روس‌ها به اين نتيجه رسيدند که مصرف سوخت خودروهاى آنان دو برابر سوختى بود که در روسيه مصرف مى‌کردند و اين به‌دليل کاهش فشار هوا، وجود ارتفاعات صعب‌العبور، جاده‌هاى پر پيچ و خم کوهستانى و سرعت کم خودروها بوده است.


در عوارض صخره‌اى و کوهستاني، آثار انفجارهاى هسته‌اى به‌شدت محلى مى‌شود؛ گرما و باد ناشى از انفجار هسته‌اى به شکل قارچ در طول دره‌ها پخش مى‌شود و شيب‌هاى تند از شدت و اثر تخريبى آنها به ميزان چهارده درصد مى‌کاهد. از همه اينها مهم‌تر، آسيب‌پذيرى انسان در مناطق کوهستانى است؛ به اين معنى که اگر واحدهائى که براى عمليات به کوهستان اعزام مى‌شوند از تمرينات ويژه کوهستان برخوردار نباشند، نبايد مطمئن باشيم که مأموريت به‌خوبى انجام خواهد شد. سه تا چهار هفته طول مى‌کشد تا افرادى که از مناطق کم عارضه و مسطح به مناطق کوهستانى اعزام مى‌‌شوند، بتوانند خود را با محيط کوهستان هماهنگ و منطبق سازند و اين زمان براى هماهنگى و انطباق با محيط طبيعى ارتفاعات سه تا شش هزار متري، دو تا سه ماه است؛ از اين رو بايد به ياد داشت که با همه پيشرفت‌هائى که در فنّاورى ايجاد شده است، هنوز عوامل جغرافيائى نقش حساسى در اهداف عملياتى دارد.

آب و هوا و شکل زمين

آب و هوا و شکل عوارض زمين بيش از هر عامل فيزيک ديگرى در عمليات نظامى تأثير دارد. گذشته نشان داده است که جنگجويانى که از عوارض زمين به‌خوبى استفاده کرده‌‌اند، سرانجام موفق شده‌اند. تأثير عوامل آب و هوائى در مناطق مختلف کره زمين يکسان نيست؛ مثلاً سردترين قسمت اروپائى ناتو بخش شمالى نروژ است که از بسيارى لحاظ شبيه مناطق قطبى است. اروپاى مرکزى و جنوبى نيز زمستان‌هاى بسيار سخت و سردى دارد؛ به‌نحوى‌که در سراسر مناطق مرتفعِ قلمرو عملياتى ناتو که از آلمان مرکزى تا شمال شرقى ايتاليا، يونان و ترکيه امتداد دارد، زمستان‌ها بسيار سخت و طاقت‌فرسا است؛ مثلاً در ارزروم که در بخش آسيائى ترکيه قرار دارد، ارتفاعات شش ماه از سال پوشيده از برف است و سرماى هوا به‌حدى است که غالباً عمليات واحدها را مختل مى‌سازد.


آنچه مسلم است سرما اثرى منفى بر تجهيزات و نفرات دارد؛ مثلاً وقتى دما به حدود ۴۰ تا ۴۲ درجه سانتى‌گراد زير صفر مى‌رسد، چنانچه همراه با باد باشد موجب خستگي، افسردگى و تشنگى مى‌شود. سرماى زياد به‌جزء براى واحدهاى آموزش‌ديده اسکى‌باز براى ديگر واحدها موجب خسارات و تلفات مى‌شود. باترى‌ها در سرماى زياد کارآئى خود را از دست مى‌دهند و در نتيجه شبکه‌هاى مخابراتى با مشکلاتى مواجه مى‌شوند. در شمال اسکانديناوى گردبادهاى مغناطيسى نامرئى بر امواج راديوئى اثر مى‌گذارد و سيستم اُ تى اچ (سيستم ديده‌بانى در جهت غرب و شرق) را مختل مى‌کند. چنين وضعيتى بر تجهيزات اطلاعاتى نيز مؤثر است و حتى دقت و صحت موشک‌هاى بالستيک قاره‌پيما از توفان‌هاى مغناطيسى که مى‌تواند انتقال موقتى در شمال مغناطيسى ايجاد کند و غلظت جو را تغيير دهد، متأثر مى‌شود.


در دماى پائين کار بسيارى از ماشين‌ها مختل مى‌شود؛ روغن موتور سفت مى‌گردد و فلزات تُرد و شکننده مى‌شوند. برف و يخ مستقيماً بر حرکت خودروهاى نظامى حتى تانک‌ها اثر مى‌گذارد و ممکن است براى آنها خطرهاى پيش‌بينى نشده‌اى فراهم سازد. در سطح زمين برف به ارتفاع بيش از ۸۵ سانتى‌متر مشکلاتى براى تانک‌ها ايجاد خواهد کرد. اين مشکلات به نوع برف بستگى دارد؛ مثلاً برف پودرمانند، مشکلات کمترى دارد. زمانى‌که باد سطح جاده را از برف مى‌پوشانَد، رانندگان دچار نقصان ديد مى‌شوند. براى آنکه بتوانيم حرکت واحدها را با عوامل محيط طبيعى هماهنگ سازيم، بى‌مناسبت نيست که حرکت واحدهاى نظامى را با توجه به عمق برف مشخص کنيم. جدول ذيل در اين‌باره الگوى خوبى خواهد بود:

حرکت پياده‌نظام و اسکى‌بازها و خودروهاى نظامى در برف

عمق برف پياده‌نظام پياده‌نظام با اسکى‌ يا
واحدهاى متشکل
خودروهاى جاده‌اى
تا ۳۰ سانتى‌متر ۳ - ۴ کيلومتر در ساعت ۳ - ۶ کيلومتر در ساعت تقريباً نزديک به عادى
۳۰ - ۵۰ سانتى‌متر ۱ - ۲ کيلومتر در ساعت ۳ - ۶ کيلومتر در ساعت ۱۸ - ۲۴ کيلومتر در ساعت
۵۰ - ۷۵ سانتى‌متر تقريباً غيرممکن ۳ - ۶ کيلومتر در ساعت تقريباً ۱۰ کيلومتر در ساعت
۷۵ - ۱۰۰ سانتى‌‌متر غيرممکن ۳ - ۶ کيلومتر در ساعت مشکل يا غيرممکن


انفجار اتمى در منطقه پوشيده از برف مشکلاتى بيش از منطقه بدون برف به‌بار مى‌آوَرَد. در هواى برفى و مه‌آلود هواپيماهاى شناسائى نمى‌توانند مأموريت خود را انجام دهند و ديده‌بان‌هاى توپخانه نيز از انجام مأموريت عاجز هستند. اين موضوعى بود که در نبرد روس‌ها و فنلاندى‌ها در جنگ جهانى دوم به‌خوبى تجزيه شد. گاهى اوقات باران‌هاى فصلى پيامدهاى نامناسبى خواهند داشت؛ مثلاً در ۱۹۴۱ نيروهاى آلمان مجبور شدند حمله خود را به يونان تا آوريل به تأخير اندازند؛ زيرا فرودگاه‌هاى بلغارستان در باتلاق فرو رفته و غيرقابل استفاده بود.


عوامل جغرافيائي، از قبيل مه، ابر و باد آثارى منفى بر فعاليت‌هاى نظامى دارد که فهرست‌واربه آنها اشاره مى‌شود:


۱. کاهش ديد و تير

۲. جلوگيرى از کنترل صحيح ماهواره‌اى

۳. پائين آمدن سقف پرواز عملى بسيارى از هواپيماها

۴. تقليل نور انفجار سلاح‌هاى هسته‌اى

۵. تشديد آثار منطقه‌اى سلاح‌هاى شيميائى

۶. تسهيل عمليات غافلگيرانه