بوم واژهاى است کهن در زبان فارسى که از يکسو با مفهوم ميهن برابر است و از سوى ديگر با مفهوم اروپائى سرزمين نزديکى پيدا مىکند. اگرچه واژه بوم در فرهنگ جغرافيائى سياسى فارسى زبان کنونى مورد بررسى نيست و جائى در مباحث علمى ندارد، مىتواند همراه با مفهوم مرز وارد اين فرهنگ شود و جايگزينى پويا در فارسى براى واژه territory باشد؛ آنگونه که در فرهنگ جغرافياى سياسى باختر زمين آمده است.
به هرحال، ما در اينجا با مفهوم سرزمين سر و کار داريم آنگونه که مفهوم territory در فرهنگ جغرافياى سياسى اروپائى مورد بحث است. سرزمين را مىتوان چهره افقى يا فيزيکى کشور تعريف کرد؛ مفهومى جغرافيائى که با توجه به مفهوم حکومت، جنبهاى سياسى پيدا مىکند و با توجه به آن مفهوم و مفهوم ملت پديده سياسى - جغرافيائى کشور را واقعيت مىبخشد. از ميان جغرافيدانان سياسى باختر زمين، پرفسور ژان ايونا گاتمن توانسته است کارآترين و رساترين تعريف را، تا اين تاريخ، از سرزمين يا بوم در رابطه با حاکميت حکومت ارائه دهد. وى در مقالهاى تحت عنوان گذران تکاملى مفهوم سرزمين در حالىکه بر اين نکته تائيد دارد که مفهوم سرزمين در روزگاران ما همچنان دستخوش دگرگونى بنيادين و پر اهميتى است مىگويد۱:
سرزمين هم مفهومى سياسى است و هم جغرافيائي، چراکه چهره جغرافيائى زمين هم جلوهگاه جدائىهاى سياسى است و هم از راه جريانى سياسى سازمان مىيابد.
(۱ "Evolution of the Concept of Territory", Social Science Information; Vol. 14, No. 3 and 4, p. 3.
وى سپس گفتهاى از ارسطو در کتاب طبيعت را نقل مىکند که:
چيزى که در جائى - مکانى - قرار ندارد، وجود ندارد
به اين دليل سرزمين را جا يا مکان ضرورى براى جمعآمدن مفاهيم حکومت و ملت درنظر مىگيرد تا مفهوم کشور واقعيت پيدا کند و پيشنهاد مىکند تعاريفى که خود از مفهوم سرزمين ارائه کرده است، مورد پذيرش قرار گيرد. وى سرزمين يا بوم را چنين تعريف کرده است.Loc. cit:
سرزمين بخشى از جلوهگاه جغرافيائى است که با ادامه فيزيکى قلمرو يک حکومت برابرى پيدا مىکند. اين مفهوم گستره فيزيکى و حمايت سياسى است که يک ساختار حکومتى به خود مىگيرد. اين مفهوم، پهنه فيزيکى يک سيستم سياسى را معرفى مىکند که در حکومتى ملتى nation state و يا در بخشى از آنکه از گونهاى اقتدار برخوردار باشد، قوام مىگيرد.
اين تعريف که به مراتب رساتر از تعاريف ارائه شده از سوى ديگران است، در جدائىناپذيرى جنبههاى سياسى مفهوم سرزمين يا بوم از مفهوم حکومت ترديدى باقى نمىگذارد. با اينحال، شايان توجه است در حالىکه سرزمين يا بوم بييشتر جنبه جغرافيائى دارد و پديدهاى فيزيکى است، حکومت بيشتر جنبهاى سياسى دارد. به گفتهٔ ديگر، در اين تعريف، مفهوم سرزمين با مفهوم جغرافيائى کشور در فارسى نزديکى مىيابد و چهره افقى يا جغرافيائى کشور را واقعيت مىبخشد؛ در حالىکه مفهوم کشور در فرهنگ جغرافياى سياسى کنونى فارسي، برجاى مفهوم کهن سياسى - جغرافيائى بوم مىنشيند. همچنين يادآورى مىشود که مفهوم جغرافيائى - سياسى اروپائى سرزمين در ترکيب با مفاهيم سياسى حکومت و ملت مفهوم گستردهتر کشور را بهوجود مىآورد و در آن خصوص، نسبت به آن مفاهيم در شرايطى جدائىناپذير قرار مىگيرد.
گاتمن بر اين باور است که ريشه مفهوم اروپائى سرزمين لاتين است و در يونان باستان به مناطقى در اطراف يک شهر و در قلمرو آن اطلاق مىشد و اين مفهوم پس از پيدايش امپراتورىهاى جهانگرا از ميان رفت. در مقابل، هينزلى پيشينه مفهوم سرزمين را به امپراتورى روم مىرساند و باور دارد که پهنه آن امپراتورى (سرزمين روم) شمرده مىشد.Hinsley, F. A. (1966); Sovereignty; p. 26.
به هر روي، در هر دو باور، مفهوم اروپائى سرزمين يا مفهوم بوم در فارسى کهن برابر است؛ در حالىکه مفهوم فارسى ميهن که جنبهاى احساسى دارد و در برابر مفهوم اروپائى father - land قرار مىگيرد، از تعاريف ياد شده دور است. سرزمين سياسى در ايران، از اواسط دوران مشترکالمنافع ساسانى و با پيدايش نام يا اصطلاح ايرانشهر واقعيت علمى پيدا کرد؛ در حالىکه برخى از ايرانشناسان برجسته، همچون پرفسور ريچارد فراى Richard Frye بر اين باور هستند که ايرانشهر در عمل از دوران مشترکالمنافع هخامنشى واقعيت داشت. از گفتههاى پرفسور ريچارد فراى در کنفرانس هويت ايرانى در آستانه قرن بيست و يکم، برگزار شده از سوى بنياد پژوهشى يوروسويک (Urosevic) لندن و دانشگاه لندن در ۲۶ و ۲۷ فروردين ۱۳۷۷ مطابق با ۱۵ و ۱۶ آوريل ۱۹۹۸.
در دنياى مدرن، سرزمين پهنهاى جغرافيائى است با مرزهاى پيرامونى مشخص که جنبهٔ حقوقى حاکميت را بدنهاى جغرافيائى يا فيزيکى مىبخشد و از جهتى ويژه، بخشى از مفهوم کشور در مفاهيم جغرافياى سياسى شمرده مىشود؛ در حالىکه واژه کشور در فارسى با واژه country در زبانهاى باختر زمين برابرى کامل دارد.