اِبْنِ اَغْلَب، ابراهیم بن عبدالله بن ابراهیم بن اغلب بن سالم بن عقال بن خفاجهٔ بن سوادهٔ التمیمی، مکنی به ابوالاغلب، از تواناترین امیران اغلبی سیسیل (صقلیه) (حک 220 - رجب 236ق/835 -851م) که برخی از مهمترین شهرها و دژهای این جزیره و جنوب ایتالیا را تسخیر کرد. زیادهٔالله عبدالله بن ابراهیم بن احمد اغلبی فرمانروای افریقیه که از 212ق/827م بر سیسیل چیره شده بود، در 220ق برادرزادهٔ خود ابراهیم را به جای فضل بن یعقوب که به طور موقت رشتهٔ کارها را در سیسیل در دست داشت، به امارت آن جزیره گماشت (ابن اثیر، 6/338؛ قس: مدنی، 69). ابن اغلب با ناوگان خود پس از برخورد با رومیان و از دست دادن چند کشتی (واسیلیف، 120) در رمضان همان سال به پالرمو1 (بلرم) تختگاه مسلمانان در سیسیل رسید (ابن عذاری، 1/98). ابن اغلب که 8 سال پس از چیرگی اسد بن فرات، قاضی افریقیه بر قوای رومیان در سیسیل، به حکومت آن جزیره منصوب شده بود، برای بقای خود و توسعهٔ قلمرو مسلمانان میبایست در 2 جبهه پیکار کند: از یک سو ناوگانها و نیروهایی را که امپراتور روم از بیزانس به سیسیل میفرستاد، در پیش رو داشت، و از سوی دیگر میبایست با نیروهای محلی به سرکردگی بطریق سیسیل که از جانب امپراتور روم تعیین میشد، مقابله کند (عباس، 35). وی به سرعت دریافت که مهمترین وسیله برای مقابله با رومیان و تسخیر سراسر جزیره، تشکیل ناوگان دریایی نیرومندی مجهز به کشتیهای آتش افکن (حَرّاقه) است (احمد، 18) و شاید با همین وسیله توانست در 220ق به پانتلریا2 (قوصره) یورش بَرَد و رومیان را سرکوب کند (ابن اثیر، 6/339). در همان سال (قس: ابن عذاری، 1/99) دستجات چریکی را که شاید تشکیل آن به ابتکار خود او بود و بیشترین تأثیر را در ایجاد رعب و وحشت داشت، به اتنا3 (جبل النار) فرستاد و آنان پس از آتش زدن مزارع، به منظور تضعیف نیروهای اقتصادی خصم، با غنایم و اسیران بسیار بازگشتند (ابن اثیر، 6/339؛ سالم، 115). یورش مسلمانان به دژ کوهستانی کاستلوچو4 (قسطلیاسه)، میان پالرمو و مسینا5، اگر چه در آغاز قرین پیروزی بود، ولی چون سپاه تازه نفس رومیان در رسید، مسلمانان رو به هزیمت نهادند (ابن اثیر، 6/339؛ احمد، 18؛ واسیلیف، 121). در همین وقت یک واحد دریایی به فرماندهی فضل بن یعقوب به جزایر آیولیایی یا لیپاری6 یورش برد و چند دژ از جمله تیندارو7 (مدنار، مندار، دنداره) را که بر ساحل شمالی سیسیل واقع است تصرف کرد (ابن عذاری، 1/99؛ مدنی، 70). در 222ق/837م ابن اغلب سردار دیگری به نام عبدالسلام بن عبدالوهاب را به تسخیر کاسترو جووانی8 (قصریانه) که از مراکز عمدهٔ سپاهخصم بهشمار میرفت ،فرستاد. مسلمانان در آغاز شکستخوردند و عبدالسلام به اسارت رفت (ابن اثیر، 6/329؛ واسیلیف، 122)، ولی با رسیدن نیروی امدادی، محاصرهٔ شهر توسط مسلمانان شدیدتر شد، تا آنکه سرانجام سربازان به داخل شهر رخنه کردند و آنجا را به تصرف درآوردند، ولی دژ شهر در دست رومیان باقی ماند و مسلمانان چندی بعد حاضر به متارکه شده، با غنیمت بسیار به پالرمو بازگشتند (ابن اثیر، 6/340؛ مدنی، 70، 71؛ واسیلیف، 122؛ احمد، 18). نیز به سبب رسیدن نیروی کمکی از بیزانس، از اطراف شهر چفالو9 (جلفوذی) که از مدتها پیش آن را در محاصره داشتند، عقب نشستند (ابن اثیر، همانجا). ابن اغلب در این هنگام متوجه سرزمین اصلی ایتالیا شد و ناوگانی به جنوب آن فرستاد. این ناوگان توانست نیروی مسیحیان را در هم شکند و در آنجا پیاده شود. در این میان امیر ناپل که از امیرِ بنهونتو10 شکست خورده بود، از ابناغلب بر ضد دشمن یاری خواست. ابن اغلب نیز فرصت را غنیمت شمرده، سپاهی به یاری او فرستاد و موجبات پیروزی امیر ناپل را فراهم آورد. از این پس مسلمانان در زمرهٔ هم پیمانان ناپل درآمدند (مدنی، 71-72) و همین اتحاد، پس از فتح شهرها و دژهای مهمی چون پلاتانی11 (بلاطنو، ابلاطنو)، کالتا بلوتا12 (بلوط)، کورلئونه13 (قرلون) و شاید مارینئو14 (مرو)، باعث شد که فضل بن جعفر همدانی با کمک سپاه ناپل شهر مهم مسینا و تنگهٔ آن را تصرف کند (سالم، 116؛ احمد، 19). استیلای مسلمانان بر مسینا و گشوده شدن راه به سوی جنوب ایتالیا میتوانست باعث انحراف توجه آنان از استیلا بر سراسر سیسیل شود، ولی امیر سیاستمدار اغلبی با بسیج گروههای چریکی که پیش از این یاد شد، یورشهای پراکنده بر دژهای مقاوم سیسیل را شدت بخشید (عباس، 35، 36) و یک سال پس از تصرف لنتینی15 در جنوب شرقی سیسیل (232ق/847م) به دست فضل بن جعفر فاتح مسینا (احمد، 19؛ قس: سالم، 116، که فضل بن یعقوب را فاتح آنجا دانسته است) شهر تارانتو16 (طارنت) در جنوب ایتالیا نیز تسخیر شد و کوششهای رومیان برای پیاده شدن در خلیج مندلو17 (مُندیله) ناکام ماند (واسیلیف، 182). در 234ق قحطی شدیدی در سیسیل روی داد که گفتهاند از جمله پیآمدهای آن سقوط دژ راگوزا18 (رغوس) بود. از این پس تا مرگ ابناغلب در 236ق (قس: ابن خلدون، 4/431؛ ابوالفداء، 3/46) از فتح بزرگی در سیسیل جز تسخیر مجدد کاسترو جووانی (235ق/849م) و به آتش کشیدن آنجا (واسیلیف، 182) یاد نشده است. ابن اغلب را به بخشندگی و شجاعت و هوشمندی و سیاستمداری ستوده و او را اهل شمشیر و قلم دانستهاند (مدنی، 73؛ احمد، 18). وی به رغم آنکه یکی از موفقترین و لایقترین امیران سیسیل به شمار میرفت، هرگز از پالرمو خارج نشد (ابن اثیر، 7/7) و همواره دو سردار لایق خود فضل بن یعقوب و فضل بن جعفر را به پیکار با مسیحیان گسیل میداشت. ابن اثیر در انتساب وقایع این روزگار به دوران حکومت ابن اغلب، میان او و برادرش محمد بن عبدالله (حکومت بر سیسیل: 217-220ق/832- 835م) مکنی به ابوفهر که به گفتهٔ خود ابن اثیر (6/338) در 220ق/ 835م در شورشی کشته شد، خلط کرده و در وقایع 236ق باز از مرگ ابوفهر به عنوان امیر سیسیل سخن گفته است (7/7، 60). ابن خلدون نیز با آنکه در آغاز وقایع این روزگار به حکومت ابن اغلب (ابراهیم) در سیسیل اشاره کرده (4/427)، ولی سپس از مرگ محمد بن عبدالله، به عنوان امیر سیسیل سخن گفته و به غلط تاریخ مرگ او را 233ق/847م دانسته است (4/431). مورخان سدههای بعدی نیز غالباً همان اشتباه را مرتکب شده و گاه اصولاً از ابراهیم بن عبدالله سخنی به میان نیاورده و حکومت برادرش محمد را نیز از 217 تا 237ق دانستهاند (مثلاً: ابوالفدا، 3/46؛ ابن ابی دینار، 49؛ سراج اندلسی، 1/880).