در كتاب نخست به يان مساله ـ عوامل موثر بر شدت تجارت كشورهاي عضو سازمان كنفرانس اسلامي OIC ـ پرداخته شده، سپس ضمن مرور نظريههاي مربوط به منطقهگرايي، سير تكويني آن تبيين شده و افزون بر آن ضرورت، اهميت، سوالات اساسي و فرضيه و اهداف تحقيق عنوان گرديده و همچنين تحقيق شامل روش گردآوري اطلاعات، تجزيه و تحليل دادهها و مشخصات جامعهي آماري تشريح گرديده است. مباحث اصلي كتاب بدينقرار است: چارچوب نظري و مطالعات تجربي مدل جاذبهي شدت جريانهاي تجاري، بررسي شدت تجاري ميان كشورهاي عضو OIC و جايگاه ايران، بررسي عوامل موثر بر شدت تجاري كشورهاي عضو OIC، و بررسي تجارت مكملي ميان كشورهاي عضو OIC. براي نمونه، در كتاب چنين نتيجهگيري شده است كه: يكي از معيارهاي اصلي براي تعيين گروهبنديهاي اقتصادي فعال ميان كشورهاي عضو OIC به منظور شكلگيري بازار مشترك اسلامي، توجه به آن دسته از كشورهايي است كه داراي بيشترين تجارت مكملي هستند. فاصلهي جغرافيايي و اهميت مسافت در تعيينكنندگي شدت تجاري ميان اعضاي OIC مورد تاييد قرار گرفته است. اين نتيجه دور از انتظار نيست. كشورهاي عضو OIC منطقه بسيار وسيعي از سه قاره آفريقا، آسيا و قسمتهايي از اروپا را دربرميگيرد كه اين منطقه خود به 6 منطقه بزرگ غرب و شرق آفريقا، آبهاي غربي، مركزي و جنوب شرقي آسيا و منطقه بالكان در اروپا قابل تقسيم است. بر اساس برآوردهاي انجام شده، اندازهي جمعيت كشورهاي صادر كننده و وارد كننده تاثير كمي بر شدت تجاري كشورهاي عضو OIC دارد. موانع تعرفهاي كشورها يكي از عوامل تعيين كنندهي شدت تاري كشورهاي عضو OIC است. لذا كاهش موانع تعرفهاي ميان كشورهاي عضو OIC احتمالا موجب رشد شدت تجاري ميان كشورها ميگردد. <br>