يک راه براى ورود به بازار خارجي، سرمايه‌گذارى مشترک است. سرمايه‌گذارى مشترک به معناى شريک شدن با شرکت‌هاى خارجى است براى توليد يا بازاريابى کالا يا خدماتى خاص. تفاوت سرمايه‌گذارى مشترک با صادرات اين است که در سرمايه‌گذارى مشترک، شرکت براى فروش يا بازاريابى در خارج از کشور با يک طرف تجارى ديگر شريک مى‌شود. سرمايه‌گذارى مشترک از اين نظر نيز با سرمايه‌گذارى مستقيم فرق مى‌کند که در سرمايه‌گذارى مشترک با يک نفر در کشورى خارجى شرکتى تأسيس و تشکيل مى‌شود. سرمايه‌گذارى مشترک، خود چهار نوع مختلف دارد:

صدور مجوز

يک راه ساده براى ورود يک توليدکننده به بازايابى بين‌المللى از طريق صدور مجوز است. در اين روش، شرکت با انعقاد يک قرارداد با گيرنده امتياز در بازار خارجي، حق استفاده از يک فرآيند توليد، علامت تجاري، حق انحصاري، اسرار تجارى يا ساير موارد باارزش را مجاناً يا در قبال دريافت مبلغى به‌عنوان حق امتياز واگذار مى‌کند.بدين‌ترتيب، شرکت حق ورود به بازار خارجى را با حداقل مخاطره به‌دست مى‌آورد. گيرنده امتياز نيز بدون اين‌که از صفر شروع کند، دانش توليد يا کالا يا نام تجارى معروفى را از آن خود مى‌سازد. شرکت کوکاکولا با صدور مجوز پر کردن در اقصى نقاط جهان، اقدام به بازاريابى بين‌المللى مى‌کند. اين شرکت، عصاره مورد نياز براى توليد نوشابه را در اختيار طرف‌هاى خود قرار مى‌دهد. شرکت بستنى‌سازى ليدي-بوردن (Lady Borden) و شرکت سیگارسازی مارلبورو با استفاده از صدور مجوز در کشور ژاپن مشغول به فعالیت هستند.



به‌هرحال، صدور مجوز نيز معايب بالقوه‌اى دارد. تحت اين شرايط، شرکت نمى‌تواند کنترل و نظارتى را که بر امکانات توليدى خود اعمال مى‌کند بر دارنده مجوز نيز اعمال کند. در صورت موفقيت دارند مجوز، شرکت سود زيادى را از کف داده است و در صورت خاتمه مدت قرارداد، تازه شرکت متوجه مى‌شود براى خود رقيب ايجاد کرده است. براى اجتناب از اين مخاطرات، شرکت بايد همواره حالت نوآور بودن خود را حفظ کند، به‌‌نحوى که دارنده مجوز همواره به شرکت وابسته باقى بماند.

توليد قراردادى

در توليد قراردادي، شرکت با توليدکنندگان بازار خارجى براى توليد يا ارائه خدمات، قراردادى منعقد مى‌کند. شرکت سيرز از اين روش براى گشايش سوپرمارکت‌هاى خود در مکزيک و اسپانيا استفاده کرده است. اين شرکت با پيدا کردن توليدکنندگان محلى واجد شرايط، توليد بسيارى از کالاهايى را که مى‌فروشد به ايشان واگذار مى‌کند. عيب اين روش، کاهش ميزان نظارت و کنترل بر فرآيند توليد و زيان ناشى از سودآورى بالقوه توليد است. از طرف ديگر، توليد قراردادي، شانس حرکت سريع‌تر و مخاطره کمترى را براى شرکت به همراه دارد. در ضمن با توليد قراردادي، فرصت مشارکت با توليدکننده داخلى يا خريد واحد توليدکننده داخلى نيز براى شرکت وجود دارد.

قرارداد مديريتى

در قرارداد مديريتي، شرکت داخلي، ارائه‌کننده دانش مديريت است و شرکت خارجي، تأمين‌کننده سرمايه مورد نياز. در اين روش، شرکت داخلى به جاى صدور کالا به صدور دانش مديريت اقدام مى‌کند. هتل هيلتون در سراسر جهان از همين روش براى اداره هتل‌ها استفاده مى‌کند.


قرارداد مديريتي، روش کم مخاطرهاى براى ورود به بازار خارجى است. از طريق قرارداد مديريتي، شرکت از همان ابتدا صاحب عايداتى مى‌شود. اين قرارداد وقتى از جاذبه بيشترى برخوردار است که شرکت منعقدکننده قرارداد حق داشته باشد در مراحل بعدي، مقدارى از سهام شرکت جديد را نيز بخرد. از طرف ديگر، اگر شرکت منعقدکننده قرارداد بتوانند از استعداد مديريتى کمياب خود استفاده بهترى کند يا اگر بتواند با خريد صددرصد سهام شرکت جديد، سود بيشترى به دست آورد، انعقاد قرارداد مديريتى به روش فوق فاقد توجيه لازم است. قرارداد مديريتى همچنين براى مدتى شرکت را از پرداختن به عمليات متعلق به خود در کشور ميزبان منع مى‌کند.

مالکيت مشترک

شيوه مالکيت مشترک بدين‌گونه است که شرکت براى ايجاد يک شرکت محلى که در آن مالکيت و کنترل مشترک وجود دارد، با سرمايه‌گذاران خارجى شريک مى‌شود. يک شرکت، ممکن است سهمى از يک شرکت محلى را بخرد يا هر دو طرف با هم براى تشکيل يک شرکت جديد، شريک شوند. گاه يک شرکت با مالکيت مشترک، ممکن است در اثر دلايل اقتصادى يا سياسى ايجاد شود. ممکن است يک شرکت به تنهايى فاقد منابع مالى يا فيزيکى يا مديريتى لازم براى تشکيل شرکتى در کشور باشد يا اينکه يک دولت خارجى مقرر کند شرط ورود به کشور، تشکيل شرکت‌هاى با مالکيت مشترک است.


مالکيت مشترک، معايبى نيز دارد. شرکا ممکن است بر سر سرمايه‌گذاري، بازاريابى يا ساير سياست‌ها با هم اتفاق‌نظر نداشته باشند. بسيارى از شرکت‌هاى امريکايى براى رشد شرکت مايل هستند منابع حاصل از عمليات را به سرمايه‌گذارى مجدد اختصاص دهند، حال آنکه شرکت‌هاى محلى نسبت به انتقال اين منابع علاقه‌مند هستند. يا شرکت‌هاى امريکايى براى بازاريابى اهميت زيادى قائل مى‌شوند، اما سرمايه‌گذاران داخلى بيشتر بر فروش تکيه مى‌کنند.