بازارياب بين‌المللى بايد درباره اقتصاد هر کشورى مطالعه کند. دو عامل اقتصادى وجود دارد که بيانگر ميزان جذابيت بازار يک کشور است.


اولين عامل، ساختار صنعتى کشور است. ساختار صنعتى نقش بسزايى در تعيين نيازهاى کشور به کالاها و خدمات، و شکل‌دهى به سطح درآمد و اشتغال آن کشور دارد. چهار نوع ساختار صنعتى وجود دارد که عبارتند از:

دومين عامل اقتصادي، توزيع درآمد در کشور است. بازارياب بين‌المللى ممکن است با ۵ الگوى متفاوت توزيع درآمد در کشورها مواجه شود. اين پنج نوع توزيع درآمد به‌شرح زير هستند:


۱. درآمد همهٔ خانواده‌ها بسيار کم است.


۲. درآمد اکثر خانواده‌ها، بسيار کم است.


۳. درآمد تعدادى از خانواده‌ها بسيار کم و تعدادى بسيار زياد است.


۴. درآمد تعدادى از خانواده‌ها بسيار کم، تعدادى متوسط و تعدادى زياد است.

اقتصاد معيشتى

در يک اقتصاد معيشتي، اکثريت مردم به کشاورزى ساده اشتغال دارند. آنها مصرف‌کننده بخش اعظم توليدات خود هستند و مازاد توليد خود را به‌صورت پاياپاى با کالاهاى ساده ديگر مبادله مى‌کنند. اين گونه جوامع، فرصت‌هاى بازار اندکى را ايجاد مى‌کنند.

اقتصاد صادرکنندگان مواد اوليه

اين اقتصاد از نظر يک يا چند ماده طبيعي، غنى است اما در ساير موارد بسيار فقير است. قسمت اعظم درآمد آنها از محل صادرات مواد اوليه تأمين مى‌شود، همچون کشور شيلى با صادرات مس، زيير (کنگو فعلى است.م.) با صادرات مس و کوبالت و قهوه و عربستان سعودى با صادرات نفت. اين کشورها بازارهاى خوبى هستند براى ماشين‌آلات و تجهيزات سنگين، ابزار و لوازم مصرفى و وسايل حمل‌ونقل. اگر تعداد زيادى اتباع خارجى و نيز يک طبقه مرفه سطح بالا در اين کشورها وجود داشته باشد، بازار کالاهاى لوکس و تجملى نيز در اين کشورها خوب خواهد بود.

اقتصاد در حال صنعتى شدن

در يک اقتصاد در حال صنعتى شدن، بين ۱۰ تا ۲۰ درصد اقتصاد کشور را توليد تشکيل مى‌دهد. کشورهاى مصر، فيليپين، هندوستان و برزيل، از جمله اقتصادهاى در حال صنعتى شدن هستند. با افزايش حجم توليد، بر نياز کشور به واردات مواد اوليه نساجي، فولاد و ماشين‌آلات و تجهيزات سنگين اضافه مى‌شود و همزمان از واردات منسوجات، محصولات کاغذى و انواع خودرو کاسته مى‌شود. صنعتى شدن با پيدايش يک طبقه جديد متمول و يک طبقه کوچک اما رو به رشد متوسط همراه است. هر دو طبقه، متقاضى انواع کالاهاى جديد وارداتى هستند.

اقتصاد صنعتى

اقتصاد صنعتي، صادرکننده عمده فرآورده‌هاى صنعتى و وجوه سرمايه‌گذارى است. کشورهاى صنعتي، ضمن مبادله تجارى کالا بين خود، قسمتى از اين کالاها را براى دريافت مواد اوليه و کالاهاى نيمه‌ساخته مورد نياز خود به سار کشورها صادر مى‌کنند. فعاليت‌هاى متنوع توليدى کشورهاى صنعتى و وجود يک طبقه متوسط نسبتاً بزرگ، وجود بازار خوبى را براى انواع کالاها نويد مى‌دهد.