آفتاب

روابط خارجی ایران و انگلیس در دولت خاتمی و احمدی نژاد



روابط خارجی ایران و انگلیس در طول گذر تاریخ دچار فراز و نشیبهای فراوانی شده است. در دوران موسوم به اصالحات و با روی کار آمدن آقای خاتمی، مبنای سیاست خارجی ایران اصول توسعهگرایی )گفتگوی تمدنها(، تنشزدایی، اعتمادسازی، صلحگرایی و چندجانبهگرایی تعریف شده است. اساس سیاست گفتگوی تمدنها بر مشارکت همه کشورها، ملتها و فرهنگها و تغییر شرایط حاکم بر نظام بینالملل میباشد. ایران قبل از سرکار آمدن دولت اصالحات بهخاطر برخی مسائل رخداده با انگلیس روابط دیپلماتیک خود را قطع کرده و این روابط را در سطح کاردار حفظ کرده بود، ولی با آمدن خاتمی نهتنها روابط فیمابین ایران با انگلیس، بلکه روابط با بیشتر کشورهای تأثیر گذار روبه بهبودی نهاد. همچنین با روی کار آمدن دولت اصولگرا فصل تازهای در سیاست خارجی ایران به وقوع پیوست. آقای احمدینژاد دریکی از سخنرانیهای خود کشورهای جهان را به صلح و عدالت فرا خواند. وی دولت خود را دولت مهرورزی یا دولت مهر مینامید. در دوران اصولگرا روابط ایران و انگلیس روبه تیرگی نهاد. این تیرگی روابط با مطرح شدن مسئله هستهای ایران و تصویب قطعنامهها در شورای امنیت و همچنین اعمال تحریمهای اقتصادی و بانکی با حمایت کشورهای غربی هر چه بیشتر روبه وخامت گذاشت. دالیل تیرگی روابط از جانب ایران نیز پیگیری مسائلی همچون هولوکاست، از سر گیری فعالیتهای هستهای بهویژه غنی سازی اورانیوم و در پی دخالت کشور انگلیس در وقایع سال 88 عدهای معترض به سفارت بریتانیا در تهران حمله کرده و آنرا اشغال نمودند، که این مسائل نیز به ابعاد مختلف اختالفات فیمابین دو کشور دامن میزد.

سابقه اولین تماس های دیپلماتیک میان ایران و انگلیس به حدود 400 سال پیش )یعنی دوران صفویه( بازمی گردد.

این رابطه از همان زمان با فراز و نشیب های فراوانی همراه بوده است.

تا اواخر دوره صفویه و اوایل دوره زندیه، این روابط بیشتر حول مسائل تجاری میچرخید، ولی از این زمان، با قدرت گیری و تثبیت تدریجی انگلیس در خلیج فارس و هند، این کشور تبدیل به یکی از وزنه های تأثیرگذار در سیاست ایران شد.

روابط دیپلماتیک انگلیس و ایران همیشه حالتی خاص داشت، برای نمونه، در حالی که انگلیسی ها در ایران فعال بودند و نظر سفیر آن ها برای صدر و ذیل مملکت حیاتی تلقی می شد، ایران در لندن حتی سفارتخانه هم نداشت.

تا اینکه در دوره امیرکبیر، ایران توانست در لندن سفارتخانه ایجاد کند و به آنجا سفیر بفرستد.

تا پیش از آن، ایران جهت بیان مواضعش یا اطالع از مواضع انگلیس )و برخی اوقات جهت کسب تکلیف( مجبور بود یا به سفیر انگلیس در تهران رجوع کند )که این امر به مرور باعث باالتر رفتن شأن سفیر انگلیس از شأن یک سفیر می شد( یا نماینده ای به صورت موقت و برای انجام همان مأموریت خاص به لندن بفرستد.

روابط ایران و انگلیس بعد از پیروزی انقالب اسالمی شاهد تنگناهای منحصربهفردی بوده که دلیل عمده آن عدم پذیرش واقعیات جدید بعد از انقالب توسط انگلیسیها و عناد ایشان با نظام جمهوری اسالمی بوده است.

اولین بحران در روابط ایران و انگلستان چند روز بعد از تسخیر سفارت آمریکا توسط دانشجویانی که خود را پیرو خط امام میدانستند، پدید آمد.

در این زمان بود که تعدادی دیگر از دانشجویان مزبور، به سفارت انگلستان حمله کرده بودند که با مداخل پلیس موفق به ورود به سفارت نشدند.

مدت کوتاهی بعد از این واقعه بود که برتانیا تصمیم به خروج کارمندان خود از تهران گرفت و سفارت سوئد را حافظ منافع خود در ایران اعالم کرد.

دومین بحران جدی در روابط دوجانبه مربوط به اشغال سفارت ایران در لندن بود که منجر به کشتهشدن دو تن از کارمندان سفارت شد و دولت ایران، پلیس بریتانیا را به موجب کوتاهی در برخورد با مهاجمان که منجر به اشغال 6 روزه سفارت و قتل کارمندان ایرانی آن بود، مقصر دانست.

همچنین از مهمترین موضوعات این دوره میتوان به برنامههای دولت وقت انگلیس برای حمایت از عراق در جریان جنگ عراق علیه ایران اشاره نمود.

برخی از اسناد منتشره در داخل بریتانیا موید این مهم میباشد که از جمله میتوان به اظهارات بنوالیس عضو حزب محافظهکار انگلیس در این ارتباط یا افشاگریهای حزب SNP اشاره نمود.

ازجمله موارد دیگر تأثیرگذار در این دوره در روابط دو کشور ماجرای سلمان رشدی است، در 14 فوریه 1989 میالدی، آیتاهلل خمینی فتوایی برای قتل سلمان رشدی، نویسنده بریتانیایی و ناشر آثارش صادر کرد.

دولت بریتانیا بار دیگر، تمامی کارکنان بریتانیایی را از ایران خارج نمود و سفارت به حالت نیمه تعطیل درآمد.

ایران نیز در 7 فوریه همان سال روابط خود را به حالت تعلیق درآورد.

نکته مهم در تحلیل روابط ایران و انگلستان بعد از انقالب اسالمی دیدگاه تقابلی این کشور در ارتباط با ایران میباشد.

از آنجایی که ظهور جمهوری اسالمی ایران در منطقه و سطح بینالملل مبتنی بر منافع بریتانیا نبود و ایران از ظرفیت تأثیرگذاری بر زیادهخواهیهای انگلستان در منطقه برخوردار بوده است، این کشور همواره اهتمام خود را برای تضعیف کشورمان یا تشدید فشار بر ایران به کار بسته است و این رویه خصومتآمیز همچنان ادامه دارد.

در مقاله حاضر به روابط خارجی و دیپلماسی رد و بدل شده میان دو کشور ایران و انگلیس در دوران ریاست جمهوری خاتمی و احمدینژاد از ایران و در همان دوره در انگلیس؛ تونی بلر، گردون براون و دیوید کمرون خواهیم پرداخت.

فرضیهای که در این میان میتوان مطرح کرد بر این مبنا قرار دارد که سایه سنگین بیاعتمادی متأثر از پیشینه منفی و استعمارگرایانه انگلیسیها در اذهان عمومی و مسئوالن ایرانی و موضعگیری انگلیس علیه منافع ملی ایران، همچنان موجب سردی روابط دیپلماتیک و سیاسی و گاه قطع کامل اینگونه روابط میشود.

دولت اصالحات

با روی کار آمدن آقای خاتمی نگرش جدیدی بر فضای کشور حاکم شد رویکرد کلی و تفکر حاکم براین دولت، توسعه سیاسی و فرهنگی بود و بر این باور استوار بود که الزمه دستیابی به توسعه، فراهم شدن توسعه سیاسی و ارتقا فرهنگ آن در کشور است.
1.روابط دیپلماتیک:
الف) دیپلماسی هسته ای: 
ب) بیانیه سعدآباد:
ج) توافقنامه بروکسل:
ایران هم مردادماه 83 تولید سانتریفیوژ در نطنز را دوباره آغاز میکند و این اقدام باعث میشود شورای حکام در قطعنامهای ایران را تهدید به ارجاع پروندهاش به شورای امنیت سازمان ملل کند. آنان برای وادار کردن ایران به تعلیق همه فعالیتهای غنیسازی خود، یک ضرباالجل 3 ماهه قرار میدهند. بر اساس این ضرباالجل در صورتی که ایران تا تاریخ 25 نوامبر 2004( 5 آذر 83 ،)فعالیتهای تاسیسات نطنز را تعلیق نکند، پرونده به شورای امنیت ارجاع میشود. همین مساله زمینهساز مذاکرات بعدی میشود.
د) توافقنامه پاریس:
2 -عوامل سردی روابط دوجانبه:
3 -دولت اصولگرا:
3-1 -دالیل تیرگی روابط از سوی انگلیس:
الف) پیگیری مسائلی چون هولوکاست:

بر این اساس، دولت آقای  خاتمی با شعار محوری توسعه سیاسی و اصالحات پا به عرصه اجرایی کشور گذارد.

و همین رویکرد برعملکرد این دولت در بخش های مختلف سایه افکند.

با روی کار آمدن دولت خاتمی، روند تنش زدایی در سیاست خارجی کشور که در دوران سازندگی آغاز شده بود، سرعت بیشتری گرفت.

دولت اصالحات با تکیه بر توسعه سیاسی در داخل و به کارگیری مفاهیمی چون تشنج زدایی و گفتگوی تمدن ها در خارج، چهره سیاسی جدیدی از ایران را نزد افکار عمومی جهان ارائه کرد و تالش نمود تا در این مسیر گام بردارد.

هر چند طرح نظریه گفتگوی تمدن ها چهره صلح طلبانهای از ایران را در معرض دید جهانیان قرار داد و سال 2001 از سوی سازمان ملل به عنوان سال گفتگوی تمدنها نامیده شد اما در عین حال وقوع حادثه 11 سپتامبر و به دنبال آن حمله نظامی آمریکا به افغانستان و عراق نشان داد که گفتگوی تمدنها امری آرمانی است و یا دست کم در شرایط و فضای حاکم بر جهان نمیتوان توفقیات سریع آن را امیدوار بود.

طرح مسأله مذاکره با آمریکا و کاهش تنش میان دو کشور چه در داخل و چه در خارج در این دوره به صورت جدی مطرح شد که البته با توجه به اصرار آمریکا بر سیاست های خصمانه بر علیه ایران، زمزمههای برخی جریان های سیاسی داخلی در این زمینه , راهی بجایی نبرد.

مسأله دیگر در سیاست خارجی کشور مسأله پرونده هسته ای کشور بود که تحت تأثیر نگرش تنش زدایی حاکم بر این دولت به سمت تعامل و اعتماد سازی پیش رفت که هر چند اصل مساله تعامل و اعتماد سازی مساله ای در این برهه الزم بود، اما درعمل به دلیل زیاده خواهی آمریکا و برخی کشورهای اروپایی به نتیجه مناسبی نیانجامید.


در سال 1376 با شروع با شروع دوران ریاست جمهوری آقای خاتمی، زمینه حل و فصل دیپلماتیک مسئله سلمان رشدی بهعنوان یکی از موانع و چالشهای گسترش روابط ایران و اروپا در شهریور ماه 1377 فراهم گردید.

خاتمی در حاشیه پنجاه و سومین مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال 1377 در نیویورک با اشاره به ماهیت فقهی فتوای آیتاهلل خمینی، مسئله سلمان رشدی را کامالً پایان یافته اعالم کرد.

مذاکرات و ابتکارات شخصی میان خرازی، وزیرخارجه ایران و رابین کوک، وزیرخارجه بریتانیا روابط دو کشور از سطح کاردار به سطح سفیر ارتقاء یافت و از شهریور 1378 دو کشور توانستند سفرای خود را مبادله کنند.


در سال 1382 ،فعالیتهای هستهای ایران مورد توجه ویژه شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی قرار گرفت.

ابتدائاً سازمان انرژی اتمی از سوی ایران مأمور مذاکره با آژانس بود.

کارشناسان سازمان انرژی اتمی که تا شهریور 1382 مسئول پرونده بودند، معتقد بودند که مسئله هستهای پروندهای عادی است که بهزودی حل خواهد شد.

پس از تصویب قطعنامه شدیداللحن شورای حکام علیه ایران در سپتامبر 2003 ،سران کشور تصمیم گرفتند تا وزارت امور خارجه را مسئول مذاکره قرار دهند.

اما نهایتاً با نظر وزارت خارجه، مسئولیت پرونده از مهر 1382 به شورای عالی امنیت ملی سپرده شد؛ چرا که با توجه به وقوع جنگ افغانستان و جنگ عراق ابعاد مسئله گسترده و در چارچوب امنیت ملی ارزیابی شد.

بدین ترتیب دبیر شورای عالی امنیت ملی، حسن روحانی مسئول پرونده شد و با معرفی بهترین دیپلماتهای وزارت خارجه توسط علیاکبر والیتی و کمال خرازی به وی، نخستین تیم مذاکرهکننده هستهای شکل گرفت. روحانی تاکتیک اعتمادسازی، تنشزدایی و مذاکره با 3 کشور اروپایی را برگزیدو به نوعی تعامل بازدارنده با آنان پرداخت که حاصل آن مذاکرات، صدور بیانیه سعدآباد و امضای توافقنامه بروکسل و پاریس به همراه تعلیق داوطلبانه غنیسازی از سوی ایران بود.

در آغاز کار و در طی سالهای 1384˚ 1382 طرف مقابل مذاکرهکنندگان ایران، وزیران خارجه سه کشور اروپایی بریتانیا، فرانسه و آلمان (E3 (بودند. در مقاطعی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا نیز در مذاکرات حاضر بود و مذاکرات مستقیمی نیز با صدر اعظم آلمان و رئیسجمهور فرانسه انجام شد.


در 29 مهر 1382 برابر با 21 اکتبر 2003 ،در ن ش ست م شترک وزاری خارجه سه ک شور اروپایی و هیئت ایرانی که در تهران، سعدآباد، برگزار شد، بیانیهای اعالم گردید که به موجب آن، ایران برای بازدید بازر سان آژانس انرژی اتمی از تأ سی سات اتمی خود اعالم همکاری کرد و گازدهی در سانتریفیوژهای نظنر را در راستای راستیآزمایی و اثبات صلحآمیز بودن فعالیت هستهای ایران، بصورت داوطلبانه و برای مدت محدود تعلیق کرد.

انگلیس و فرانسه نیز متعهد شدند تا از ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل جلوگیری کنند.

در این مذاکرات ریاست هیئت ایرانی را حسن روحانی و کمال خرازی بر عهده داشتند.

ریاست هیئت اروپایی را هم دومینیک دو ویلپن، جک استراو ویوشکا فیشر وزیران خارجه سه کشور فرانسه، بریتانیا و آلمان بر عهده داشتند.

در این بیانیه، تهران میپذیرد که به صورت شفاف به همه سواالت آژانس پاسخ دهد، هرگونه قصور خود را اصالح و پروتکل الحاقی را به صورت داوطلبانه امضا کند.

در ادامه نشست، ایران به جلسه خصوصی با البرادعی اشاره میکند و تعلیق را تنها تعلیق گازدهی در نطنز معنا میکند.

در نهایت هم بر سر این توافق میشود که مفهوم تعلیق بر مبنای تعریفی که آژانس قرار است تعیین کند، بپذیرند. البته ایران در این مذاکرات واژه »داوطلبانه« را در مفاد بیانیه جای میدهد تا در صورت عدم تعهد طرف غربی، تهران راه بازگشت داشته باشد.

طرف غربی هم میپذیرد که پرونده هستهای ایران را در آژانس حل و فصل کند و اگر روزی آمریکا آن را یک جانبه به شورای امنیت برد، از حق وتو استفاده کند.

عالوه بر این اروپاییها متعهد میشدند که در زمینه فناوری با ایران همکاری کنند.


چهار ماه پس از مذاکرات تهران این توافقنامه در 4 اسفند ماه 1382 برابر با 23 فوریه 2004 به امضا رسید و ایران متعهد شد ساخت و آزمایش سانتریفیوژهای مورد نیاز برای غنیسازی را متوقف کند و اقدام به ساخت قطعات یدکی سانتریفیوژهای موجود در آن زمان را نیز تعلیق کند.

در این مذاکرات ریاست هیئت ایرانی بر عهده حسن روحانی و ریاست هیئت اروپایی بر عهده خاویر سوالنا بود.

در دوره نخست طرفین به توافقی کلی مبنی بر اینکه ایران تعلیق را در چارچوبی که آژانس تعریف کرده، میپذیرد و آنها هم به تعبیر حسن روحانی »پرونده هستهای ایران را در ژوئن 2004 از دستور اضطراری شورای حکام خارج میکنند.

« اما واقعیت این است که در این موافقتنامه تعهدات ایران به صورت بسیار شفاف و اجرایی و تعهدات سه کشور اروپایی در قالب موارد کلی و غیراجرایی مورد اشاره قرار میگیرد.

تهران تعهد میکند که »اظهارنامهها را بر طبق پروتکل الحاقی و راستی آزمایی آنها توسط آژانس ارائه دهد.

تعلیق مونتاژ و آزمایش سانتریفیوژها، تعلیق ساخت داخلی قطعات سانتریفیوژ، اعمال تعلیق فعالیتهای غنی سازی نسبت به تمامی تاسیسات موجود در ایران.

« اروپا نیز متعد میشود که »برای شناسایی تالشهای ایران در اجالس ژوئن 2004 شورای حکام به منظور عادی کردن اجرای پادمانها و پروتکل الحاقی در ایران به صورت فعال کار کند.

در مقایسه با تعهدات وسیع تهران، عادی کردن موضوع هستهای ایران در آژانس میتوانست یکی از تعهدات طرف اروپایی باشد اما در این زمینه 3 کشور حتی تعهد قطعی ندادند.

عدم تعهد طرف اروپایی به تعهداتش موجب میشود ایران به نشانه اعتراض، پس از صدور قطعنامه سوم در ژوئن 2004 ،اعالم کند که دیگر به تعهداتش عمل نمیکند.

با این وجود غالمرضا آقازاده »20 فروردین83 »اعالم میکند ایران به صورت داوطلبانه تولید سانتریفیوژ را تعلیق میکند.

با این وجود باز هم طرف مقابل فشار بر ایران را جایگزین عمل به تعهدات خود میکند و نتیجه این اقدامات این میشود که نهادهای عالیرتبه درون ایران خواستار واکنش سریع به خلف وعده طرف مقابل میشوند.



این توافقنامه در 24 آبان 1383 برابر با 14 نوامبر 2004 در پاریس بین ایران و سه کشور فرانسه، انگلیس و آلمان به امضا رسید و به موجب آن ایران به عنوان اقدامی داوطلبانه در جهت اعتمادسازی و نه به عنوان یک تعهد قانونی پذیرفت که کلیه فعالیتهای مربوط به غنیسازی و بازفرآوری مانند ساخت، تولید، نصب، آزمایش، سرهمبندی و راهاندازی سانتریفیوژهای گازی، و فعالیتهای مربوط به جداسازی پلوتونیم را متوقف کند و در عوض اتحادیه اروپا سعی در پذیرش ایران در سازمان تجارت جهانی نماید.

نماینده مذاکرهکننده ایران سیروس ناصری به همراه سفیران وقت ایران در پاریس، لندن و برلین بودند.


در این مقطع دستگیری هادی سلیمانپور، سفیر پیشین ایران در آرژانتین، موجب حساسیت در روابط فیمابین ایران و انگلیس شد.

هادی سلیمانپور به ظن دست داشتن در انفجار سال 1994 مرکز یهودیان آرژانتین در بوئنوس آیرس، روز پنجشنبه در شهر دورهام واقع در شمال شرق انگلستان به دست پلیس بریتانیا بازداشت شد.

در این خصوص تهران خواستار آزادی فوری سلیمانپور و عذرخواهی دولت انگلیس شد.

در نهایت دستگاه قضایی و دولت انگلیس تصمیم به لغو حکم بازداشت وی گرفتند.

در پی بروز حادثه 11 سپتامبر سال 2001( 21 شهریور 1380 )و همراهی بیقید وشرط انگلیس از سیاستهای جنگی واشنگتن در حمله نظامی به کشورافغانستان و بعدها به کشور عراق، موجب بروز دور تازهای از تنشها در روابط ایران و انگلیس گردید.

یکی دیگر از مسائلی که همچنان بین ایران و کشورهای اروپایی به ویژه انگلیس بر سر آن مناقشه وجود داشت، جریان پرونده هستهای ایران بود.

در واقع شروع بحران هسته ای ایران باز می گردد به مرداد سال 1381 ،آن زمان این بحث مطرح گردید که ایران در سه مرکز مخفی مشغول ساخت سالح هستهای است.

در مقابل ایران هم اعالم کرد از آقای البرادعی دعوت کرده تا به ایران بیاید و از تاسیسات هسته ای ایران بازدید کند.

البرادعی به ایران آمد و پس از سفر او یک مدتی بحثها در این باره کاهش پیدا کرد.

دلیلش هم این بود که امریکا در آن مقطع خودش را برای حمله به عراق آماده میکرد، که این حمله در اسفند ماه انجام شد.

بنابراین در اوایل سال 1382مسایل هستهای ایران بدون جنجال در محافل غربی مطرح بود.

اما اولین بار که موضوع ابعاد بین المللی وسیعی پیدا کرد در ژوئن 2003 یا خرداد 1382 بود.

در این تاریخ پرونده ایران برای اولین بار در شورای حکام انرژی اتمی مطرح شد.

دبیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی برای اولین بار گزارش درباره ایران به شورای حکام داد، وی در اجالسی در تاریخ 16 ژوئن 2003 در سخنرانی خود گفت:

" ایران نتوانسته است گزارش دقیقی از مواد هسته ای و فعالیتهایش را ارائه دهد، ولی مقامات ایران گامهای اصالح کننده ای برداشته اند" و همین زمانها بود که فشارها بر ایران برای امضای پروتکل الحاقی افزایش یافت.

چنانکه البرادعی به صورت جدی خواهان این مساله بود وسران هشت کشور صنعتی در اجالس اویان فرانسه در ژوئن 2003(11خرداد 1382 )اعالم کردند که به طور جدی نگران فعالیتهای هسته ای ایران هستند و روسیه نیز به آنها اطمینان داد تا وقتی ایران پروتکل را امضا نکند از تحویل تجهیزات وامکانات هسته ای به ایران خودداری خواهد کرد.

بعد از صدور قطعنامه شورای حکام علیه ایران، ارسال نامه مشترک از سوی آلمان، فرانسه و انگلیس برای ایران در خصوص همکاری بیشتر در زمینه تکنولوژی هسته ای بازتاب گسترده ای داشت.

در واقع بعد از اعالم ایران مبنی بر اینکه در قبال امضای پروتکل الحاقی خواهان امتیازاتی بود نامه مشترک از سوی آلمان، فرانسه و انگلیس برای ایران در خصوص همکاریهای بیشتر در زمینه تکنولوژی هسته ای ارسال شد که بازتاب بسیار گسترده ای داشت و در واقع این نامه پاسخی به درخواست های ایران برای کسب امتیازاتی در قبال ملحق شدن به پروتکل 2+93 بود اما مسائل مطرح شده در این نامه بسیار کلی و مبهم بود و مشخص نبود که ایران در صورت پذیرش چه نوع همکاریهایی را دریافت خواهد کرد.

ارسال این نامه با مخالفت آمریکا نیز همراه بود، زیرا دادن هرگونه امتیاز به ایران در قبال پذیرش پروتکل را تن دادن به مصالحه می دانست البته جواب نامه نیز در آخر ماه می همان سال ارسال گردید، اما بسیار ی از کارشناسان داخلی و خارجی سهل انگاری ایران در پاسخ دادن به نامه فوق الذکر را یکی از علل اصلی صدور قطع نامه شدید اللحن علیه ایران می دانستند.


دولت آقای احمدی نژاد با رویکرد احیای ارزش ها و اصول اسالمی و انقالبی در عرصه های مختلف کشور به میدان آمد و همین رویکرد و تفکر، برتمامی عملکرد دولت حاکم بوده و تاثیرات قابل توجهی را بر کشور به همراه داشته است.

همواره از نظم حاکم بر نظام بینالملل انتقاد کرده و معتقد است که این نظم باید با اصولی مانند عدالت و مهرورزی جهانی جایگزین شود.

احمدی نژاد خواهان تغییر مناسبات و ساختار موجود بر روابط بینالملل است و در مقابل، همواره »عدالتگستری، مهرورزی و تعالی جوامع انسانی« را اصول کارآمد و حالل چالشهای روابط بینالملل میداند و خواهان آن است که همه ارکان سیاست خارجی و مدل دیپلماسی این اصول طراحی و اجرا شود.

با روی کار آمدن دولت اصولگرا چرخشهای تأمل برانگیز و گوناگونی در سیاست خارجی بوجود آمد.

دیدگاههای مختلفی در مورد ماهیت و رفتار سیاست خارجی جمهوری اسالمی ایران در دوران موسوم به اصولگرایی وجود دارد.

دیدگاه نخست، سیاست خارجی دولت نهم و دهم را تداوم و استمرار سیاست خارجی جمهوری اسالمی در گذشته میداند؛ به گونهای که تغییر ماهوی و اصولی در سیاست خارجی جمهوری اسالمی ایران در این دوره نسبت به دورههای پیشین رخ نداده است.

از این رو، سیاست خارجی ایران در این دوره، ادامه و استمرار گذشته در شرایط متحوّل و متغیر نوین جهانی است. دوّمین دیدگاه، به عکس، قائل به تغییر و تحوّل بنیادی و اساسی در سیاست خارجی جمهوری اسالمی است.

به طوری که سیاست خارجی دولت اصولگرا یک گسست در سیاست خارجی جمهوری اسالمی ایران به شمار میآید. رویکرد سوّم، در میانه دو رهیافت گذشته قرار داشته و به تداوم در عین تغییر در سیاست خارجی جمهوری اسالمی در دوران حاکمیت اصولگرایان باور دارد؛ یعنی تداوم در مبانی، اصول و راهبرد و تغییر در رویه و رفتار سیاست خارجی.

عملکرد سیاست خارجی اصولگرایان، دیدگاه سوّم را تایید و تقویت میکند. چون سیاست خارجی دولت نهم و دهم گرچه از سیاست خارجی دولتهای قبل از خود متمایز میشود، ولی این تغییرات را نمیتوان یک گسست بنیادی در سیاست خارجی جمهوری اسالمی ایران تلقی کرد.

نویسندگان بر این باورند که در دوران اصولگرایی از یک سو، اصول و مبانی سیاست خارجی جمهوری اسالمی ایران دستخوش تغییر و تحوالت ماهوی نشده است، اما از سوی دیگر، رویهها و رفتارهای آن متحول و متفاوت شده است.

در ارتباط با روابط فیمابین ایران و انگلیس در دوران دولت اصولگرا، ما بیشتر شاهد تیرگی روابط بودهایم تا بهبود روابط.


الف) همراهی انگلیس با آمریکا در ارجاع دادن پرونده هستهای ایران به شورای امنیت:

در مهرماه 1384 امریکا و چند کشور اروپائی؛ آلمان، فرانسه و انگلیس اعالم احراز سیاسی پایبند نبودن ایران به تعهدات خود را نمودند، در حالیکه برطبق ماده 12 اساسنامه آژانس، احراز پایبند نبودن یک کشور عضو بر عهده بازرسان آژانس گذاشته شده که باید آن را به مدیرکل گزارش نمایند.

این در حالی است که در هیچ یک از گزارش های آژانس به پایبند نبودن ایران حتی اشاره ای نیز نشده است.

در دی ماه 84 بیانیه برلین توسط وزرای خارجه سه کشور اروپائی صادر و در آن اعالم شد که زمان برای درگیر شدن شورای امنیت در موضوع هسته ای ایران فرا رسیده و خواستار برگزاری اجالس اضطراری شورای حکام شدند.

در بهمن ماه 84 این اجالس تشکیل و نهمین قطعنامه شورای حکام مبنی بر ارسال پرونده ایران به شورای امنیت تصویب گردید. دو ماه بعد بیانیه رئیس شورای امنیت مبنی بر لزوم تعلیق فعالیت های هسته ای ایران و ضرورت ادامه کار آژانس برای روشن کردن همه موضوعات باقیمانده صادر گردید.

ب) تصویب قطعنامههای شورای امنیت علیه ایران و اعمال تحریمها و محدودیتهای مالی:

در مردادماه 1385 قطعنامه 1696 شورای امنیت با هدف اجباری کردن تعلیق تحت ماده 40 فصل 7 منشور ملل متحد صادر گردید.

در دی ماه 85 قطعنامه 1737 شورای امنیت ذیل ماده 41 فصل 7 منشور برای وضع برخی تحریم های نظامی و اقتصادی و ایجاد محدودیت تردد فرماندهان سپاه صادر شد.

در فروردین 86 قطعنامه 1747 شورای امنیت علیه فعالیت های هسته ای ایران ذیل ماده 41 فصل 7 منشور با اشاره به منطقه عاری از سالح های هسته ای )خاورمیانه( تصویب گردید.

در تیرماه 86 ایران و آژانس در وین در خصوص تهیه چارچوب )مدالیته( حل و فصل موضوعات باقی مانده تفاهم کردند و در آبان ماه بسته شدن دو موضوع سانتریفوژهای P1 و P2 و سند اورانیوم فلزی توسط مدیرکل آژانس اعالم گردید.

در اسفندماه 86 مدیرکل آژانس طی گزارشی تمامی موضوعات باقیمانده را مختومه اعالم نمود، با این وجود ده روز بعد شورای امنیت قطعنامه 1803 را تصویب کرد. در مهرماه 1387 قطعنامه 1835 حاوی تحریم های بیشتر علیه ایران توسط شورای امنیت تصویب گردید در حالیکه در طی ماه های گذشته مذاکرات شش کشور با ایران در جریان بود.

در خردادماه 1389 قطعنامه جدید تحریمی 1929 که بیشتر به سندی جهت محکومیت ایران شباهت داشت توسط شورای امنیت تصویب گردید

در خردادماه 1390 قطعنامه 1984 شورای امنیت مبنی بر ادامه ماموریت پانل کارشناسان کمیته تحریم سازمان ملل تصویب گردید که در حال حاضر آخرین قطعنامه تصویبی شورای امنیت می باشد.

الزم به ذکر است که در خالل سال های 89 و 90 تحریم های جداگانه ای توسط دولت ایاالت متحده امریکا و اتحادیه اروپا علیه ایران وضع شده در حالیکه در طول این سال ها مذاکرات مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا با نمایندگان ایران در جریان بوده است.

در جریان اعمال تحریمهای اقتصادی و نفتی غرب علیه ایران در تاریخ 30 آبان 1390 وزیر دارائی بریتانیا اعالم کرد:

به دلیل اینکه بانک مرکزی ایران در خدمت عملیات بانکی برای گسترش فعالیتهای هستهای بودهاست، دولت بریتانیا آن را تحریم میکند و کلیه مبادالت بانکی را با ایران تعطیل مینماید.

در همین راستا، نمایندگان مجلس شورای اسالمی در تاریخ 6 آذر 1390 با ر ی باال دستگاه دیپلماسی ایران را موظف کردند ظرف دو هفته روابط سیاسی با دولت بریتانیا را به سطح کاردار و روابط بازرگانی با این کشور را به حداقل ممکن برساند.

این مصوبه در صحن مجلس مخالفانی داشت اما مخالفان آن خواستار قطع کامل روابط با بریتانیا بودند.

پس از تصویب دو فوریت طرح کاهش روابط ایران با بریتانیا در جلسه قبلی مجلس، نمایندگان با 179 ر ی موافق، 4 ر ی مخالف و 11 ر ی ممتنع از مجموع 206 ر ی گرفته شده، به کلیات این طرح ر ی دادند و در ادامه نیز پس از بحث و تبادل نظر درباره پیشنهادهای مختلف از جمله در مورد قطع کامل روابط با این کشور، سرانجام بدون این که پیشنهادی به تصویب برسد ماده واحده وجزئیات این طرح نیز با 171 ر ی موافق، سه ر ی مخالف و 7 ر ی ممتنع، از مجموع 196 به تصویب رسید.

در ماده واحده این طرح وزارت امور خارجه موظف شده ظرف دو هفته روابط سیاسی را با دولت بریتانیا به سطح کاردار تنزل دهد و روابط اقتصادی و بازرگانی را نیز به حداقل ممکن برساند.

ج) بازداشت نصرتاهلل تاجیک:

سفیر پیشین ایران در اردن 4 آبان 1385 در شهر دورهام انگلیس به اتهام خرید 10عدد دوربین دید در شب بازداشت شد.

درست دو روز پس از بازداشت بود که دستگاه قضایی انگلستان جلسه محاکمه تاجیک را برگزار کرد و چون بر اساس ادعای آنان دوربینهای دید در شب جزو اقالم تحریمی ایران بوده، این دادگاه حکم به انتقال تاجیک به ایاالت متحده امریکا میدهد.

دادگاه انگلیس در آن زمان اعالم کرد که بازداشــت تاجیک بنا به درخواست دولت امریکا بوده و این شهروند ایرانی میبایست براساس موافقتنامه استرداد مجرمین بین لندن و واشنگتن به این کشور تحویل داده شود.

درست پس از اعالم این حکم بود که تالشهای دستگاه دیپلماسی برای جلوگیری از این اتفاق آغاز شد و پس از پیگیریهای فراوان توانست دادگاه انگلیسی را قانع کند که در ازای وثیقه 500 هزار پوندی، زمینه آزادی موقت و همراه با محدودیت او را فراهم کند.

تاجیک درســـت از آن زمان تا روز هفتم آذرماه 1391 به نوعی در حبس خانگی و آزادی محدود بود.

د) خروج نام گروه مجاهدین از فهرست تروریستی وزارت کشور:

بدنبال رای یک دادگاه بریتانیایی، قانونگذاران این کشور گرفتند تا نام سازمان مجاهدین خلق را از فهرست سازمان های تروریستی حذف کنند.

این تصمیم در پی رای دادگاهی در بریتانیا مبنی بر خروج نام این گروه از لیست گروه های تروریستی اتخاذ شده است.

این طرح بدون رای گیری از تصویب نمانیدگان پارلمان گذشت و بر اساس آن نام سازمان مجاهدین خلق تا از لیست سیاه خارج خواهد شد.

این سازمان از سال 2001 در بریتانیا به عنوان یک سازمان تروریستی شناخته شده بود.پس از آن که دادگاه استیناف بریتانیا اعالم کرد سازمان مجاهدین خلق از لیست سازمان های تروریستی خارج خواهد شد.

یک هفته پس از اینکه اتحادیه اروپا نام سازمان مجاهدین خلق ایران را از لیست سیاه سازمان های تروریستی حذف کرد، مقامات جمهوری اسالمی ایران شدید واکنش نشان دادند.

بدین ترتیب سفرای کشورهای عضو اتحادیه اروپا در تهران به وزارت امور خارجه احضار شدند و معاون اروپایی این وزارتخانه نسبت به موضع گیری اتحادیه اروپا در مورد تروریسم از آنان انتقاد کرد.

3-2 -دالیل تیرگی روابط از جانب ایران

احمدی نژاد در زمینه هولوکاست دو سوال مهم مطرح کرد:

دربارۀ واقعه هولوکاست تحقیق و بررسی انجام شود و چرا فلسطینی ها باید تاوان واقعه ای را پرداخت کنند که هیچ تأثیری در آن نداشته اند؟ در نشست فوق العادۀ سازمان کنفرانس اسالمی در مکه، احمدی نژاد در مصاحبه با شبکۀ عربی العالم دربارۀ مسئلۀ فلسطین ابتکار تازه ای ارائه کرد و چنین گفت: »

آیا قتل یهودیان در جنگ دوم جهانی دلیل صحیح است که رژیم اشغال گر قدس مورد حمایت قرار گیرد و صدها فیلم و کتاب در این خصوص ساخته شود و هر روزه احساسات ملت ها درباره این یهودیان تحریک شود و حمایت از تاسیس حکومتی اشغال گر در اراضی فلسطین صورت گیرد.

ما معتقدیم اگر شما چنین اقدامی انجام داده اید )غربی ها( بیایند در اروپا و آلمان برخی از ایالت هایتان را به صهیونیست ها بدهید تا دولتشان را در آنجا تشکیل دهند چرا که ظلم در اروپا علیه یهودیان صورت گرفته اما تاوان آن را ملت فلسطین باید پس بدهد.

« گفتنی است در بسیاری از کشورهای اروپایی انکار هولوکاست جرم تلقی میشود. کشورهای اتریش، بلژیک، جمهوری چک، فرانسه، آلمان، اسرائیل، لیتوانی، لهستان، رومانی، اسلواکی و سوئیس دارای قوانینی علیه انکارکنندگان هولوکاست هستند.

یکی از افرادی که در سال 2006 به جرم انکار هولوکاست به سه سال زندان محکوم شد، دیوید اروینگ، مورخ بریتانیایی بود.

روژه گارودی محقق فرانسوی مسلمان نیز به علت انکار هولوکاست زندانی شد.

27 ژانویه روز جهانی یادبود هولوکاست خوانده می شود و صهیونیست ها در این روز جهانیان را نسبت به ظلمی که به ادعای آنها در گذشته بر یهودیان روا داشته شده سرزنش می کنند.

اما محمود احمدی نژاد رئیس جمهور ایران بارها این موضوع را زیر سوال برد.

احمدی نژاد در سال 90 در سخنرانی روز قدس تاکید کرد:

»همه مقدمات تاسیس این رژیم مبتنی بر دروغ و فریبکاری بوده و یکی از این دروغ های بزرگ افسانه هولوکاست است«.

ب) طرح مسئله غیرقانونی بودن مالکیت انگلیس بر باغ قلهک:

این منطقه از لحاظ وقایع سیاسی دوران قاجار اهمیت بسیاری دارد به گونه ?




وبگردی