سدهٔ دوازدهم ق.م آغاز دوران آهن در ايران است. استعمال روزافزون آهن در طى هزارهٔ اول پيش از ميلاد، مبانى اجتماعى و اقتصادى را فرو ريخت. در لرستان نزديک مرکز شوش و متأثر از فرهنگ و هنر عيلام تمدنى پا گرفت که پيشرفتى بى‌نظير را در برداشت. با شناسايى يکى از معابد لرستان اين فرض پيش مى‌آيد که آنها جامعه‌اى قومى بودند که در يک مرکز مذهبى گرد مى‌آمدند. هزاران شى‌ء آهنى و مفرغى که بيشتر از درون گورها به دست آمده‌اند - و تاريخ ساخت آنها متعلق به سده‌هاى دوازدهم تا هشتم ق.م است - هنر ايرانى را با قدرت تمام بازگو مى‌کنند.


كله گوسفند برنجي، لرستان، قرون 8-7 قبل ازميلاد مسيح
كله گوسفند برنجي، لرستان، قرون 8-7 قبل ازميلاد مسيح

بخش عمدهٔ اين مصنوعات فلزى را انواع سلاح (چون شمشير، خنجر، تبرزين) و ابزارها، اشياء آيينى با تصاوير رمزگونه، جانوران مهيب و موجودات اساطيري، اشياء مخصوص اسب (مانند لگام‌ها، آويزها، زنگوله‌ها، دهنه، مالبند و اجزاى ارابه‌ها و يراق‌ها) تشکيل مى‌دهند. اما اشياء زينتى مانند سنجاق، آينه، گردنبند و النگو و همچنين قلاب‌هاى کمربند نيز در ميان اين لوازم ديده مى‌شوند. از سنجاق غير از جنبهٔ تزئينى براى امور نذرى استفاده مى‌شده است. شمايل نگارى‌هاى اشياء مفرغى لرستان در واقع مذهب و سنن اين قوم را به شکلى نمادين منعکس مى‌کند. هنر لرستان نوعى انفجار هنرى و نوعى شکوفايى ناگهانى در تکنيک و فن و نيز ابزار بيان بود که سير تکاملى را دنبال نمى‌کرد. در ميان اشيائى که از گورهاى لرستان به‌دست آمده، کتيبه‌هايى با خط ميخى و اسامى شاهان بابلى و عيلامى وجود دارد که از نظر تاريخى به آخرين سده‌هاى هزارهٔ دوم ق.م مى‌رسد.


به‌طورکلى هنر لرستان حاوى مفاهيم رمزى و مذهبى است که با شيوه‌اى بدوى و با هدف استفادهٔ کاربردى و اعتقادى به‌وجود آمده است.