طرح‌های ایرانی در جهان بیشتر به نام محل بافت آنها مشهور شده‌اند، نظیر اصفهان، کاشان، مشهد، ساروق، در داخل کشور در نتیجه گردش قالیبافان و نقشه‌ها، طرح ها کمتر به نام محل بافت معروف گشته‌اند. در واقع فرش‌های ایران نیاز به طبقه بندی علمی، هنری جدیدی دارند که بر اساس این طبقه بندی بایستی تفکیک مشخصی به لحاظ دلایل شکل‌گیری نقش، علل پیدایش طرح‌ها و نقوش و ریز نقش‌ها، نوع جایگیری اشکال در متن و حاشیه فرش، وجوه مشترک طرح‌های مورد استفاده و نوع تزئینات طرح انجام پذیرد.


به طور خلاصه، اسم یک فرش چنانچه فرشی ارزشمند باشد بایستی مشخص‌کننده اهمیت انسجام فرهنگی آن باشد. باید سنت‌ها و نوع سبک فرش در آن خلاصه بوده و مشخص‌کننده مکان بافت آن باشد و بدین ترتیب حوزه اجتماعی که فرش در آن تعریف شده است، آشکار شود. معذالک با مشخص شدن زادگاه هر نوع بافت، چنانچه فرش حایز اهمیت باشد، هویت فرهنگی آن آشکار خواهد گردید. مکان و به خصوص تاریخ بافت به مشخص گردیدن حیطه فرهنگی که از اصول طبقه بندی فرش است، کمک خواهد نمود. طبقه بندی فعلی فرش ایران دو دهه عمر دارد و با اعتبار این تفکیک توسط شرکت سهامی فرش ایران همین تقسیم بندی، رواج داشته و در دانشگاه‌ها نیز تدریس می‌شود و عموم محققین فرش ایران بدان استناد می‌کنند.


ضرورت ذکر این طبقه بندی در اینجا به لحاظ تعمیم مشروح مطالب مرتبط با اسطوره و نقش در یک نوع فرش به فرش‌های دیگر و تسری مفاهیم مربوط است. این تقسیم بندی فقط با توجه به نوع تزیینات طرح و چگونگی جایگیری نقوش در متن فرش صورت گرفته و کلیه فرش‌هائی که بر این مبنا وجوه مشترکی داشته باشند، در یک گروه قرار می‌گیرند. آقای احمد دانشگر نیز در طی سخنرانی خود در باب همین موضوع در جلساتی که در موزه ایران،حدود سال ۱۳۷۴ و به تولیت بخش صنایع روستائی وزارت جهاد سازندگی ایراد نمودند، گونه‌ای تقسیم‌بندی را در مورد تفکیک فرش‌های ایران برشمردند که در نهایت آن هم به ۱۹ گروه تقسیم‌بندی رایج فرش ایران می‌انجامد.


کارشناسان تعداد طرح‌های فرش ایرانی را تا ۲۰۰۰ گروه برآورد می‌کنند. بعضی از این نقشه‌ها تغییر یافته یک نقش اصلی هستند. این ۱۹ گروه اصلی عبارتند از: نقشه‌های آثار تاریخی و مساجد، نقوش شاه عباسی، طرح‌های پیچ در پیچ اسلامی (اسلیمی)، طرح سراسری (تکراری)، طرح‌های بازوبندی (که ضمن تکرار به قسمتی از طرح قبلی می‌چسبد)، طرح‌های بته جقه‌ای، طرح‌های اقتباسی (قفقازی، افغانی، گوبلن)، طرح درختی حیوان دار، طرح ترکمن، طرح شکارگاه، قاب قابی، گل فرنگ، گلدانی، گل افشان، ماهی درهم، محرابی، طرح‌های قلمدان (محرمات، راه راهی، ترمه‌ای)، طرح‌های هندسی، طرح‌های ایلیاتی و طرح‌های تلفیقی.


طبقه بندی زیر نوعی طبقه بندی قدیمی است که هم اکنون نیز مورد استفاده بسیاری از طراحان و کارشناسان فرش قرار می‌گیرند. تعدادی از محققین تغییرات خاصی در آن به وجود آورده‌اند و بعضی نظیر آقای احمد دانشگر این طرح‌ها را در دو بخش و هشت گروه اصلی تقسیم بندی کرده‌اند. دو بخشی که شامل طرح‌هائی است که منحصراً از طبیعت الهام گرفته‌اند و طرح‌هائی که با توجه به نقش و نقش‌مایه ، محل طراحی و بافت ، نام ایل و قبیله و اقوام و افراد ، نقش ابنیه و آثار تاریخی یا دینی و مذهبی نامگذاری شده‌اند. ایشان بدین وسیله دیگر طرح‌ها را در ذیل اسامی این دو بخش و گروه‌های هشت گانه قرار می‌دهند.


در واقع در این طبقه بندی نیز همان اسامی نوزده‌گانه تقسیم‌بندی قبلی به شکل جدیدی ارایه می‌شود. به نظر آقای تورج ژوله ریشه‌یابی و بررسی دلایل پیدایش، گسترش و تغییرات طرح‌های فرش ایران، به لحاظ شکل و کاربرد ریز نقش‌ها بهترین راه نامگذاری و طبقه‌بندی طرح‌های فرش‌های ایرانی است. بیشترین بررسی‌هادی که طبق این روند در خصوص طبقه بندی فرش ایران به کار رفته است، عموماً توسط محققین غربی و ناآشنا با فرهنگ و تاریخ ملت ایران انجام شده است. اکثراً این افراد با جبهه‌گیری‌های یک جانبه و سیاسی علاوه بر اشتباهاتی که در تفسیر و تأویل معانی طرح فرش ایران نموده‌اند، سعی بر صحه گذاردن بر پیدایش غیر ایرانی فرش در جهان داشته‌اند و منشأ آن را ترکی، قفقازی یا آناتولی می‌دانند.


در باب تعریف نقوش به کار رفته در فرش ایران توسط محققین غیر ایرانی، نظریه چند تن از این پژوهشگران را مورد کنکاش قرار می‌دهیم. سیسیل ادواردز در کتاب ارزشمند خود با نام قالی ایران ادغان می‌دارد: آیا نقوش و اشکال طرح‌های قالی ایران هر یک نمایانگر یک نظریه یا نوعی زندگی و وجود است؟ هدف طراحان ایرانی ایجاد لذت به‌وسیله قرینه سازی و زیبائی است. آنها یا طرح‌ها را از زندگی واقعی (طبیعت) الهام گرفته‌اند و و یا از منابع خارجی استفاده نموده‌اند. در هر یک از این دو حالت باید ارتباط داشتن این اشکال و نقوش را با افکار صوفیانه و عارفانه با احتیاط ذکر کرد.


چه بسا این اشکال، شکل‌های ساده شده حیوانات، گیاهان و پرندگان باشد که با گذشت زمان تغییر یافته‌اند. آنچه مسلم است زن قالیباف وقتی پشت دار نشسته، بیشتر از آنچه دیده الهام گرفته می‌اندیشد. همچنین به نقل از دکتر پرهام در زمانی که پژوهش در خصوص نمادپردازی مغرب زمین، جایگزین اندیشه‌های رمزی، نمادی و اساطیری مشرق زمین گردیده، نمادهای شرقی به قیاس با مفاهیم نمادی غربی سنجیده شدند. بدین ترتیب نقشمایه بید مجنون نقشمایه‌ای مالامال از غم و اندوه نام گرفت.


فرش‌هائی با چنین نقشمایه فرش عزا و نقش بید مجنون بید گریان در نزد غریبان، تلقی گردید. در همین زمان بود که نگاره‌های سه گوش سر و گردن تجرید یافته جانوران کلید یونانی و قلاب و نقشمایه چهار بازوئی میانه ترنج‌های قالی‌های فارس خرچنگ و رتیل نام گرفت. با توجه به طبقه بندی رایج گانه طرح‌های فرش ایران فرصت را مغتنم شمرده و به ذکر گونه‌ای تقسیم بندی از دید نگارنده این سطور با تمام کاستی‌های آن می‌پردازیم. در اینجا بایستی مجداداً به این نکته اذعان داشت که اهمیت بیان این طبقه بندی از این لحاظ است که می‌توان به ارتباط اسطوره و طرح در یک گروه کلی اشاره کرد به صورتی که معانی و مفاهیم کاربرد اسطوره در یک طرح قابل تعمیم برای هم گروه‌های دیگر آن باشد.


به طور مثال با تعریف معنای اسطوره‌ای درخت سرو، تأویل اسطوره‌ای نقش در مورد طرح‌هائی نظیر گلدانی، حاج خانمی و بوته مصداق پیدا می‌کند. از آنجا که طبقه بندی اخیر بر مبنای مکاتب طراحی نقوش فرش گذارده می‌شود لذا به بیان سبک و اجرای آن می‌پردازیم. سبک هنری، گونه‌‌ای روش و شیوه کار است که در یک رشته هنری توسط هنرمندی برای اولین بار ابداع می‌شود و به مرور زمان توسط دیگران این شیوه کاربرد یافته و در آثار آنها تکرار و کامل می‌‌شود، در این حالت هنرمند از ساختار، فرم و بافت یکسانی در کارهایش استفاده می‌کند و بدین گونه سبک هنری به مکتب هنری توسعه می‌یابد.


این مکاتب همان است که غربیان سعی بر بیرون کشیدن آنها در میان آثار هنری هنرمندان خویش داشته‌اند. آنها را حتی می‌توان در تقسیم بندی شیوه‌ای نقاشی، نگارگری، معماری، ادبیات ایران جستجو کرد و دریافت نمود. هر سبک هنری شامل سه مقوله مهم تفکیک اثر از حیث ساختار، شکل و بافت می‌باشد. چنانچه بخواهیم طبقه بندی فرش‌‌های ایرانی را به لحاظ سبک هنری آن مورد قضاوت قرار دهیم، می‌باید کلیه طرح‌های موجود را در قالب این سه عنصر اصلی بررسی محتوائی نمائیم.


ساختـار قالب و هیأت کلی طرح است که تصویر غالب خود و پیرامون اثر خود را نشان می‌دهد. فرم یا شکل عبارت است از روابط درونی بین اجزا در یک ترکیب‌بندی بیشترین شاخص ایجاد فرم در طرح خط است. پهنای خطوط جهت حرکت خطوط، امتداد و انحنای خطوط، زوایای تقاطع و محیط خطوط از جمله شاخص‌های خطی آن محسوب می‌گردند.


بافت الگوی تکرار شده‌ای است که وزن دارد. بافت حتی می‌تواند شامل غلظت و رقت رنگ یا نور باشد. وزن در کار آهنگ حرکت آن است. این ملودی در احجام و سطوح نیز خود را نشان می‌دهد و حتی می‌توانیم این وزن یا ریتم را به صورت موضوعی در کار داشته باشیم یعنی ارتباطی که بین سوژه‌ها و فضای موضوعی اثر هنری به‌وجود می‌آید. بر مبنای این الگو، فرش‌ها از حیث ساختار به ساختارهای هندسی، گردان و انتزاعی قابل تقسیم‌اند. به لحاظ شکل و فرم به مدد خطوط انواع نقوش انسانی، گیاهی، جانوری، تلفیقی، اماکن ایجاد می‌شود و از لحاظ بافت که همان وزن و آهنگ کلی کار است در انواع تک موضوعی، خشتی، قاب قابی، محرمات، لچک ترنجی، بندی، اسلیمی قابل تقسیم‌اند.


صرف نظر از این تقسیم بندی محتوائی کلیه فرش‌های شاخصی که از نقوش گیاهی و حیوانی در آن استفاده می‌شود عبارتند از:


ـ نقوش گیاهی:

درختی، افشان، گلدانی(سجاده‌ای،محرابی) بوته‌ای، لچک ترنج، محرمات، گلستان، باغی، پالیز، بهشت، گل انار و شاه عباسی، بندی (میناخانی و واگیره‌ای)، اسلیمی، ختائی، گل فرنگ، گل سرخ، خشتی، قاب قابی.


ـ نقوش حیوانی:

شکار گاه، گرفت و گیر، ماهی درهم، شیری. نگاره‌ها یا ریز نقش‌های مورد استفاده شامل گل‌های هشت پر، ۱۲پر، گله مرغی، طاووس، بز کوهی، قوچ،اسب، ماهی پرنده و . . . است.

طرح‌های آثارباستانی و ابنیه اسلامی

کلیه طرح‌هائی که ملهم از نقوش و اشکال تزئینی بناها، عمارات و کاشیکاری‌های آنها می‌باشند در این گروه جای دارند. البته طراحان فرش در برخی از طرح‌های اصلی نقوش این بناها حسب سلیقه خود تغییراتی را وارد نموده‌اند اما ساختار و تشابه اصلی طرح فرش با طرح اصلی بنا کاملاً حفظ گردیده است. معروف‌ترین طرح‌های این گروه عبارتند از: گنبد مسجد شیخ لطف اله، سردر امامزاده محروق گنبد، مسجد امام، تخت جمشید، طاق بستان، مسجد جامع اصفهان و . . .