مایرنی هواساپیان در سال ۱۳۴۶ در تهران متولد شد. در سال ۱۳۷۵ وارد دانشگاه الزهراء شد و در رشتهٔ صنایع دستی به تحصیل پرداخت. از آنجا که به فرش و دیگر دستبافته‌ها علاقه‌مند بود موضوع پایان نامهٔ خود را بررسی زیراندازهای ارمنی باف ایران انتخاب نمود. وی همچنین چندین عنوان کتاب را ترجمه نمود که برخی از آنها عبارتند از:


۱. قالی‌های ارمنی انتشارات اتحادیه‌های گمرک در ارمنستان

۲. قالی ارمنی تألیف ماینا قازاریان

۳. گلیم ارمنی تألیف سریک داودیان


در زمان استیلای ۲۰۰ سالهٔ سلسلهٔ هخامنشی بر ارمنستان، ارمنیان پس از پارسی‌های طبقهٔ ممتاز، بیشترین امتیاز را در دربار داشتند. ساتراپ‌ها (شاهزادگان دیگر سرزمین تابع) در ارمنستان، از سلسلهٔ یرواندنی‌های ارمنی، برگزیده می‌شدند که از آن زمان مسکوکات مسی به نام یرواند اول (ارونتوس) در دست است.


در دورهٔ اشکانیان، سلسلهٔ آرث کوین‌ها با پادشاهی تیرداد اول که از تبار اشکانیان ایران بود بر ارمنستان حکومت کرد. دولت آرث کوین‌های ارمنی ۴۰۰ سال دوام یافت که در این مدت به صورت نیمه وابسته به ایران باقی ماند. پس از انقراض اشکانیان در سال ۲۲۴ م، ساسانیان بر تخت حکومت نشستند و زرتشتی را دین و کشورگشائی را سیاست خود قرار دادند. پایه‌های کلیسای ارمنی توسط دو تن از حواریون حضرت عیسی (ع) به نام تارئوس و بارتولومئوس گذاشته شد و ارامنه توسط گریگور روشنگر به مسیحیت گرویدند.


دولت ساسانی در زمان شاپور دوم سیاست استبداد را در پیش گرفت، اما شورش ارامنه به رهبری وارطان و واهان مامیکونیان‌ها در زمان یزد گرد، دولت پارسی را به در پیش گرفتن سیاست عفو واداشت. قرن پنجم میلادی در تاریخ ارامنه سدهٔ زرین نامیده می‌شود. چون با ابداع حروف الفبا توسط مسروپ ماشدتس، کتاب‌های دستنوشتهٔ زیادی به رشتهٔ تحریر درآید و باعث غنای فرهنگ ارامنه شد. در مدت ۲۰۰ سال استیلای اعراب بر ارمنستان که به دنبال سلطه بر ایران صورت گرفت، هیچ کلیسا، قلعه و یا پلی در ارمنستان ساخته نشد و در مراکز مهم نظامی و اقتصادی، اقوامی بیگانه و با زبان‌هائی غریب اسکان داده شدند. در آن زمان، ارمنستان از نظر اقتصادی، رابط تجارت ابریشم شرق و غرب باقی ماند و شهر دوین(Dvin) یکی از مراکز مهم تجاری بود.


امپراطوری عثمانی در سال ۱۵۸۵ میلادی بر تمامی ارمنستان و حتی گرجستان و آذربایجان ایران استیلا یافت. در آغاز قرن هفدهم میلادی، شاه عباس صفوی سعی کرد تا مناطق اشغالی ایران و ارمنستان را باز پس بگیرد. ولی سرانجام سپاه ایران مجبور به عقب‌نشینی شد اما در سال ۱۶۰۴ میلادی، ۳۰۰ هزار نفر جمعیت روستائی و شهری ارامنه را از مناطق مختلف ارمنستان به ایران کوچاند.


این ارامنه در مناطق مختلف ایران از قبیل رشت، ارومیه، اصفهان (جلفای نو و فریدن)، چهارمحال و بختیاری، بربرود (بورواری) و بعدها در مناطق جاپلق، کروند، کمره، کزاز و خرقان ساکن شدند. عده‌ای از شهرنشینان ارمنی به شیراز، همدان و قزوین انتقال داده شدند و در آنجا اسکان یافتند. در شهر اصفهان در محلهٔ جلفای نو، ساختن بناهائی با بادگیرها در کوچه‌های تاقدار و کلیساهائی شامل حجره‌های مخصوص، معبد، انبار آذوقه، آشپزخانه و مدرسه انجام شد. کلیساها با بناهای جنبی خود بیشتر از یک در ورودی و خروجی داشتند که به منزلهٔ پناهگاه و یک جای امن مورد استفاده قرار می‌گرفته است. تزیین نمای داخلی کلیساها با نقاشی رنگ و روغن و با مضامین کتاب مقدس انجام شده است.


در سال ۱۶۳۹ میلادی، اولین چاپخانه در جلفای نو اصفهان به لطف خاچاطور کساراتسی بنیان گذاشته شده و به چاب انجیل مقدس پرداخت. هنر قالیبافی ارامنه با کوچ اجباری آنها به ایران، راه پیدا کرد. ارامنه روستانشین، پشم گوسفند را که مادهٔ اساسی قالیبافی است به صورت سنتی ریسیده و با مواد گیاهی رنگزا که در طبیعت یافت می‌شود، رنگ می‌کردند و سپس با آن قالی دستباف تولید می‌کردند. این کار در کنار فعالیت‌های کشاورزی و دامپروری انجام می‌گرفت. بارها سیاحان و محققان انگلیسی و آمریکائی در روستاهای ارمنی نشین ایران به جستجو پرداختند و قالی ارمنی‌باف ایران را از نظر نقش طرح، هماهنگی نقش و رنگ و مرغوبیت جنس الیاف تمجید نمودند.


در دوران شاه عباس، هنر قالی ایران به اوج خود رسید. در آن زمان به سفارش دولت لهستان، قالی‌هائی مشهور به پولونز طراحی و بافته شد که به عقیدهٔ مانیا قازاریان در کتاب قالی ارمنی، توسط طراحان ارمنی به سبک باروکو انجام می‌شده است.

جغرافیای قالی ارمنی باف در ایران

ـ منطقه فریدن (پریا):

در ۱۵۰ کیلومتری باختر شهر اصفهان قرار دارد و شامل دو بخش است:


۱. داران (شامل چهار دهستان ورزاق، گرجی، چادگان و کرچامبو)

۲. آخورا (شامل دو دهستان موگوئی و چنارود)


تعدادی از مهم‌ترین روستاهای ارمنی‌نشین این منطقه عبارتند از: قلعه گریگور، دارابورد، آریگان، روستای موکل سنکرد، پونستان، ذرنه (بولوران)، خوی‌گان پایین، خوی گان بالا، خونگ، هاران، نحاکرد، میلاکرد، شوریشکان، سنگباران، سوران و . . . از صنایع دستی این منطقه می‌توان قالی، گلیم دو روی ساده و نقشدار، ماشتا (نوعی روانداز که بر روی کرسی می‌انداختند) و جاجیم را نام برد. ارامنهٔ این منطقه همچنین به زرگری، قلمزنی و کنده‌کاری روی سنگ مشغول بودند.


مهم‌ترین ویژگی‌های فرشبافی این منطقه عبارتند از: استفاده از دار افقی. مکانیزم بافت از نوع تحت‌باف است. رجشمار متداول آن ۲۸ و نوع گره ترکی (برخلاف) قالی اصفهان که با گرهٔ فارسی بافته می‌شود) می‌باشد. رنگرزی الیاف که عمدتاً پشم است، هم با رنگزاهای گیاهی و هم با رنگزاهای شیمیائی انجام می‌شود. از طرح‌های متداول قالی این منطقه، می‌توان به لچک و ترنج، طرح گل‌های رز، طرح افشان با گلدان و طرح مام میهن را می‌توان نام برد. تعدادی از طراحان مشهور فرش این منطقه عبارت بوده‌اند از: لئون میناسیان، هروس هیراپتیان، هاکوپ در مگردیچیان، سروژ بغوسیان، هراند در هوانسیان و ژنیک خاچاطوریان.


ـ چهارمحال و بختیاری:

این استان در جنوب غربی ایران واقع شده است و از شمال و شرق به اصفهان و از جنوب به کهگیلویه محدود است. ناحیه‌ای است کوهستانی و به چهار منطقه اردل، بروجن، اردگان و شهرکرد تقسیم می‌شود. تعدادی از روستاهای ارمنی نشین این منطقه عبارت بوده‌اند از: واستیگان، گیشنیگان، احمدآباد، شالمزر، قلعه کشیش، گندمان، لیواسیان ده ارمنی، حاجی آباد، سیرک، ماموران، ماموکا و غیره.


از دست‌بافت‌های این مناطق می‌توان به قالی، گلیم نقشدار، کمربندهای گلیمی و جاجیم اشاره کرد. مهم‌ترین ویژگی‌های فرشبافی این منطقه، بافت قالی بر روی دار افقی بوده است. مکانیزم بافت از نوع تخت‌باف بوده و پودبافی آن که هم از جنس پنبه و هم از جنس پشم بوده است. در این بافته‌ها ترکی استفاده می‌گردید و رجشمار متداول آنها بین ۲۸ - ۳۵ بوده است. رنگرزی توسط رنگزاهای گیاهی صورت می‌گرفت. از طرح‌های معروف و متداول ارامنهٔ چهارمحال و بختیاری می‌توان به طرح خشتی، لچک و ترنج و طرح‌های ترنج یا چند ترنج را نام برد.


ـ بربرود(بورواری):

در جنوب منطقه کمره و در غرب منطقهٔ فریدن، در شرق منطقه جایلق و در قسمت شمالی منطقه لرستان واقع است. ارامنه این منطقه را بورواری به معنی سرشار از رایحه و بوی خوش نام نهادند. تعدادی از روستاهای ارمنی‌نشین این منطقه عبارت بوده‌اند از پاهرا، شاوراوا، پارمیشان، خسروآباد، گوران، قره کهریز، خرج آباد، خورزند، نصرآباد و غیره. در این منطقه نیز دستبافته‌های گوناگونی وجود دارد که مهم‌ترین آن قالیبافی است.


دار قالی از نوع عمودی است. مکانیزم پودکشی از نوع تخت باف (یک پود ضخیم) بوده است و گره فارسی به کار برده می‌شد. رجشماری بین ۳۲ - ۳۶ داشته است. رنگرزی خامه‌ها،هم با رنگزاهای گیاهی و هم شیمیائی انجام می‌شود. طرح‌های مورد استفاده برای بافت قالی، اغلب از منطقه کمره (روستای لیلیان) آورده می‌شد و با کمی تغییر بر روی آن مورد استفاده قرار می‌گرفت. در روستای قهر کهریز، شخصی به نام سیمون بازیکیان تا حدی طراحی بعضی از قالی‌ها را بر عهده داشت.


ـ کمره:

در گذشته، کمره، ناحیه‌ای وسیع بوده که خمین و روستاهای آن را شامل می‌شد. ولی امروزه شهرستان خمین یکی از شهرستان‌های استان مرکزی است که منطقه کمره در جوار آن واقع شده است. دهستان‌های آن عبارتند از: جایلق، دالائی، حمزه لو، رستاق و گلهزن. تعدادی از روستاهای ارمنی‌نشین این منطقه عبارت بوده‌اند از: چهارطاق، داوود آباد، قورچی باشی، کندها، لیلیان، ساکی، دره شور (دره شوی)، مزراع (مزرا) و . . . عمده‌ترین دستبافته‌های این منطقه، قالی، گلیم دو روی راه راه، جاجیم و ماشند (رواندازی که بر روی کرسی می‌انداخته‌اند) بوده است.


از ویژگی‌های فرشبافی این منطقه می‌توان به استفاده از دار عمودی، مکانیزم تخت باف، به‌کارگیری گره فارسی، رجشمار بین ۲۶ - ۳۲ ، اشاره نمود. همچنین رنگرزی به صورت گیاهی انجام می‌شده است. طرح‌های متداول این منطقه طرح گل پنبه‌ای، لچک و ترنج، طرح ماهی، طرح کلیسای اجمیاتزین مقدس، طرح مام میهن و طرح گلدانی افشان هستند. از طراحان اقلی این منطقه می‌توان: هاکوپ میرزاخانیان، هرند میرزاخانیان (پسرهاکوپ) هوا کم هواساپیان، تیمورزیراکیان، واقارشاک ترستیانوسیان، یوسف یوسفیان، رفائیل داودیان و توماس داودیان (پسر رفائیل) را نام برد.


ـ منطقه کزاز:

در قسمت غرب منطقه کمره، نزدیک به اراک در استان مرکزی واقع شده است. تعدادی از روستاهای ارمنی نشین آن عبارتند از: کالاوا، ازنا، سازند، عباس آباد، ریلساوا، مرند، علی برج، قلعه پل دوآب و . . . این منطقه به دلیل نزدیک بودن به سلطان آباد (اراک) در صنعت و تجارت پیشرفت‌هائی کرده است. یکی از مهم‌ترین دستبافت‌های این منطقه فرشبافی آن بوده است. ویژگی‌های فرشبافی این منطقه عبارتند از: نوع دار به کار گرفته شده عمودی است، مکانیزم بافت هم تخت‌باف و هم تمام لول است. نوع گره، ترکی است و رجشمار متداول بین ۲۸ تا ۳۵ است. خامه‌ها نیز هنگام رنگرزی با رنگ‌های گیاهی و هم شیمیائی رنگرزی می‌شوند. از طرح‌های اصیل و سنتی این منطقه لچک و ترنج است. از طراحان معروف فرش این منطقه می‌توان به نریس هاروطونیان و هوسپ پرمیان اشاره کرد.


ـ منطقه خرقان:

این منطقه در شمال شرقی شهر همدان و در چنوب غربی قزوین و در مثلث ساوه، قزوین و همدان واقع است. تعدادی از روستاهای ارمنی‌نشین آن عبارتند از: لار، چهارحد، چاناخچی بالا، چاناخچی پایین، هنگه قلعه و . . . در این منطقه قالی، گلیم دو روی راه راه و جاجیم از مهم‌ترین دستبافت‌ها به شمار می‌آیند. ویژگی‌های مهم فرشبافی در این منطقه عبارتند از: به کارگیری دار افقی، مکانیزم بافت از نوع تخت‌باف است و نوع گره مورد استفاده ترکی است. رجشمار متداول آن ۲۸ و رنگرزی آن در ابتدا به صورت طبیعی و سنتی بوده و بعدها شیمیائی هم بوده است. از طرح‌های متداول و اصیل این منطقه لچک و ترنج، درختی، طرح ماهی و طرح‌های هندسی را می‌توان نام برد.


مردم ارمنی با بودن در کنار مردم فارسی زبان، طی قرون متمادی، فرهنگ دیرینه و هنر کاربردی خود را حفظ کرده و در شکوفائی هنر ایران عزیز سهیم بوده‌اند. پس از جنگ جهانی دوم، در سال ۱۹۴۵ م، به پیشنهاد دولت ارمنستان و تصمیم دولت شوروی سابق، مهاجرت سی هزار نفر ارمنی از ایران، یونان، بلغارستان، رومانی، لبنان و سوریه مجاز اعلام شد. تعداد مهاجران ارمنی از ایران حدوداً هجده هزار نفر بود که در سال ۱۹۴۶ م انجام پذیرفت. اکثر ساکنین روستاهای ارمنی نشین، خانه و اموال خود را به فروش رسانده و منتظر مهاجرت ماندند. و لیکن همگی موفق به این کار نشدند و مجبور به ترک روستاها و کوچ به طرف شهرها خصوصاً تهران و اسکان در محله‌هائی نظیر بهجت آباد و سپس یوسف آباد، نارمک، مجیدیه و حشمتیه شدند.


این گروه مردم چون دیگر گوسفندی برای تأمین نخ پشمی مورد استفادهٔ قالیبافی نداشتند، به کارهای صنعتی دیگر روی آوردند و به تدریج هنر قالیبافی رو به فراموشی نهاد از قالیبافان ارمنی قدیمی تنها نامشان و تعدادی از آثارشان به جای مانده است. در حال حاضر که در رکود هنر، صنعت فرش به سر می‌بریم، پرداختن و به رونق انداختن هنر قالیبافی و گلیم بافی ارامنه با نقوش خاصشان امری بسیار ضروری به شمار می‌رود. زیرا با ایجاد تنوع و ابداع در نقوش و طرح‌ها و با استفاده از مواد اولیه مرغوب و گیاهان رنگزا در رنگرزی مواد اولیه فرشبافی، سرمایه‌گذاری و برنامه‌ریزی نه چندان دراز مدت می‌توان سهم به سزائی در پیشرفت اقتصادی ایران عزیز ایفا کرد.