در جهان کمتر هنرى استمرار يافته در تاريخ اقوام و برانگيخته از ذهن انسان مىتوان يافت که همچون فرشبافى ضمن داشتن جنبهٔ هنرى صددرصد، صنعتى دستى و مصرفى صرف و قوامبخش پايههاى اقتصاد خانوادهها، ايلات و عشاير و اقوام و کشورها و نيز متاعى سودبخش و تجارى باشد.
بدون شک قدمت استفاده از زيرانداز از جايى شروع مىشود که انسان بهفکر سرپناهى جهت تأمين آسايش خود افتاد.
تاريخ بافت قالى را به دورهٔ هخامنشيان نسبت مىدهند. همزمان با کشف قالى پا زيريک در سال ۱۹۴۹ م. توسط رودنکو باستانشناس روسي، تاريخ فرش ايران آغاز مىشود.

پيشينهٔ قالىبافى در ايران از نظر اسلوب بافت به بيش از ۲۵۰۰ سال پيش مىرسد و شيوهٔ امروزين فرشن دستباف قدمتى حداقل ۲۵۰۰ ساله دارد و بدون شک چنين شيوهٔ پيشرفتهاى نمىتوانسته بيکباره بوجود آيد و مىبايست دورانى را پشت سر گذاشته باشد تا به اين حد برسد.
از فرش بهار خسرو در زمان ساسانيان که آن را با قالى بهارستان يکى مىدانند، و بلعمى در کتاب خود از اين قالى نام برده است، در حمله اعراب به ايران به چند تکه تقسيم شد و در بين لشکريان تقسيم شد و آثارى از آن باقى نمانده است. و تنها در نوشتهها به آن اشاره شده است. گفته مىشود اين فرش ۴۰۰ مترمربع مساحت داشته و مزين بوده به انواع گوهرهاى رنگارنگ مثل لعل و ياقوت و مرواريد و ساير سنگهاى قيمتى که از دورهٔ ساسانيان تکامل صنعت و هنر فرش را نشان مىدهد.
از گفتهها و روايات جغرافىدانان غرب مىتوان فهميد که از آغاز دوران اسلامى بافتن قالى در ايران رايج و متداول بوده است. البته نمونههايى در دست نيست.
در دورهٔ امويان و عباسيان بافت قالى در کنار بافت پارچه مورد توجه بوده و انواع نقوش تزئينى با ترکيب رنگهاى گوناگون در بافت آن استفاده شده است.
در آغاز دورهٔ اسلامى قالىهاى ايرانى با شکلها و رسمهاى هنر تزئين مىشده که تا قرن نهم هجرى اين روش وجود داشته است که بيشتر اين قالىها در اندازه کوچک بودهاند. قديمىترين قالىهاى معروف و موجود در ايران، متعلق به دورهٔ سلجوقى است. قالىهاى سلجوقى آسياى صغير در قرن هفتم بسيار شهرت داشتهآند. نقوش حيوانى و گياهي، طرحهاى هندسي، کتيبههاى کوفى و نسخ در رنگهاى قرمز، زرد، آبي، سبز و غيره، با الهام از هنر بافندگى ايران، زينت بخش فرشهاى اين دوره است.
در دورهٔ مغول توجه به فرش و قالى در ادامه هنر قالىبافى دورهٔ قبل، باعث صدور آن به نقاط ديگر دنيا شد. از نمونه فرشهاى تزئينى اين دوره، طرحهاى شاخ و برگ داراست که در دورههاى بعد به تکامل مىرسد.
در نقاشىهاى مينياتور اين دوره و دوره تيموري، مىتوان نمونههاى زيادى از اين قالىها را مشاهده کرد. نقشهاى هندسى و شطرنجى در اين دوره رايج بوده است. در تصاوير دورهٔ تيمورى که نمونههاى فرش در آن نقش شده است، يکى نسخه خطى کتاب نفيس خمسه نظامى واقع در موزه کاخ گلستان است که چنين تصاويرى دارد.
مهمترين و گرانبهاترين قالىهاى ايران آنهايى است که در دو قرن ده و يازده (دوره صفوي) بافته شده است. دوره صفويان اوج شکوه و اعجاب قالى ايرانى است. در اين عصر، قالىبافى در شهرهاى بزرگ بخصوص اصفهان دو تبريز داير مىگردد. اکثر قالىهاى نفيس که در موزههاى جهان وجود دارند و نشانگر استادى ايرانيان در نقش و رنگ است، ثمرهٔ اين دوران مىباشد. صنعت قاليبافى در اين دوره از ايران به ترکيه و هندوستان راه يافته است. از مراکز ديگر قالىبافى در اين دوران شهرهاى کاشان، همدان، کرمان، هرات و برخى ديگر از شهرها هستند.
بهگفتهٔ پروفسور پوپ به دستور شاهعباس هر کانون بافت فرش، بايد فرش را به شيوۀ خود ببافد تا ويژگى و اصالت و هنر فرش حفظ شود.
بزرگترين مرکز قالىبافى ايران در زمان شاه اسماعيل و شاه تهماسب، تبريز بود و بعد کاشان، همدان، شوشتر و هرات. فرش معروف اردبيل در دوران شاه تهماسب بافته شده است. تاريخ بافت اين فرش ۹۴۲ قمرى است. فرش معروف شکارگاه نيز در زمان شاه اسماعيل بافته شد.
بهترين قالىهاى صفوى در موزههاى بزرگ جهان و بعضى از مجموعههاى خصوصى در خارج از کشور نگهدارى مىشود. در موزههاى آستان قدس، موزه فرش ايران و موزه ملى ايران، تعدادى از بافتههاى اين دوران وجود دارد.