- تقسیم بندی فرشهای قدیمی:
۱. تخت باف یا نمونه پردهای:
از فرشهای تخت باف نویسندگان یونان قدیم و رم نیز نام بردهاند. فرشهای پرزدار در حدود هزار سال قبل از میلاد در اطراف مغولستان بهوجود آمدهاند و پس از آن توسط کوچ عشایر به خاور میانه (بهویژه ایران و ترکیه) آورده شدهاند. صادرات فرش پرزدار به طرف غرب اروپا و ورود آن به شهر مورز در اسپانیا نتیجه جنگهای صلیبی در قرن ۱۱ تا ۱۳ و سفرهای مارکوپولو و بازرگانان و نیزی به شرق در قرن ۱۳ به بعد بود. تولیدات فرشهای پرزدار در اروپا در قرن ۱۲ در اسپانیا شروع شد و مقدار کمی از آن نیز تا قرن ۱۷ باقی ماند تا زمانیکه پلند، رومانی، ایتالیا، سوئد، انگلیس و فرانسه توسعه صنعتی یافتند. از مراکز اصلی فرشبافی در فرانسه میتوان Savonneire و Aubusson و در انگلیس، Wilton و Axminster را نام برد. فرشهای تخت نیز در شمال آمریکا بهوسیله بومیان آمریکائی در قرن ۱۶ و بعدها بهوسیله مهاجرین اروپائی بافته شد. توایدات صنعتی فرشهای پرزدار از نیمه دوم قرن ۱۹ در ایالات متحده شروع شد.
فرشهای تخت و فرشهای پرزدار هر دو روی دستگاهی که در طی قرنهای متمادی قاعده کلی آن کمی تغییر پیدا کرده بافته میشوند. چارچوب اکثر دارهای عمودی چوبی هستند که تارهای عمودی فرش را تحت کشش نگه میدارند. این دستگاه به بافنده اجازه میدهد روی تختهای (نیمکت) در جلوی دار بنشیند. تارهای افقی از زیر و روی تارهای عمودی عبور کرده و گرهها روی آنها بافته میشوند. در بافتن از پائین به بالا بافنده میتواند تختهای را که بر روی آن نشسته به سمت بالا حرکت دهد. دار افقی دو قسمت دارد که توسط میخ به زمین کوبیده میشود و همچنین به آسانی نیز حمل میگردد، بنابراین توسط عشایر چادرنشین جابهجا میشود. بافندگان (معمولاً دو نفر) روی قسمت بافته شده و در امتداد بافت مینشینند.
در طی انقلاب صنعتی روشهای قدیمی بافت فرشها بر روی دارهای دستی از میان رفت و در بسیاری از مراکز اصلی بافندگی این کار توسط اختراعات بزرگ که در ابتدا به وسیله انرژی الکتریسیته کار میکردند صورت گرفت.
فرشهای تخت باف به دو بخش اصلی تقسیم میشوند که شامل گلیم و سوماک میباشند.مراکز اصلی بافندگی گلیم ترکیه و ایران میباشند. گلیمها به وسیله تارهای افقی در جلو و تارهای عمودی به صورت یکسان در عقب بافته شده و توسط شانه به پائین کوبیده میشوند. مرکز اصلی بافندگی سوماک نیز شمال غربی ایران و قفقاز میباشد. در بافت سوماک تارهای افقی از روی دو تار عمودی میگذرند و قبل از اینکه دور تار جفت بچرخند به دور آنها میگردند. نقشمایهها و واگیرهها هر دو به وسیله روشهای مختلف بافت و رنگهای گوناگون تار و پود خلق میشوند. مدلهای مختلف گلیم و سوماک با پشم بافته میشوند، البته در بعضی از موارد با پنبه و ابریشم نیز تولید میگردند.
۲. فرشهای پرزدار:
فرشهای پرزدار توسط کشش تارهای عمودی به صورت موازی روی دار تولید میشوند. تکههای نخ نیز از عرض فرش روی تارهای جفت گره زده میشوند. پس از تکمیل یک ردیف گره در عرض فرش پود را از زیر و روی تارهای عمودی میگذرانیم و قبل از اینکه ردیف بعدی پرزها را ببافیم به وسیله شانه (دفه) آن را میکوبیم. اندازه یک پرز معمولاً پس از هر گره کوتاه میشود و دوباره بعد از تکمیل یک ردیف گره نیز این کار را انجام میدهیم.
در فرشهای پرزدار نقش سایهها و واگیرهها توسط استفاده از پود در بافت و رنگ کردن یک یا چند لا از خامهها و ترتیب قراردادن گرهها با رنگهای مختلف در جاهای مختلف خلق میشوند گرهها به سه قسمت عمده تقسیم میشوند:
ـ گره ترکی
ـ گره فارسی (سنه)
ـ گره جفتی
معمولاً پایان کار فرشهای تخت و فرشهای پرزدار مانند پایان گلیم شناخته شدهاند. در فرشهای تخت بافت بخش اصلی فرآیند پایان در این است که به جهت سر ریشهها یا منگوله و یا گیسباف کردن پس از بافت تارهای عمودی بیشتر از پودها امتداد مییابند. ریشهها فقط به جهت تزئینات فرش نمیباشند بلکه از دست بافته و پرزهای فرش محافظت میکنند. کناره (شیرازه) فرش نیز توسط نخهای اطراف فرش را تزئین کرده محکم نگه میدارد. معمولاً کناره عبارتاند از بستن یک یا چند نخ تار توسط پودها. (اگر بیش از یک تار باشد نخها به دور آن میپیچند). ترتیب قرار گرفتن پودها نیز به صورت یک در میان و پیچیدن به ور تارهای عمودی در بافت به شکل ۸ (هشت) میباشد که بهصورت جداگانه از میان تارهای جفت عبور میکنند.
تا قرن ۱۹ همه نخها توسط جوهر گیاهان و حیوانات رنگ میشدند. به عنوان مثال: قرمز دانه رنگ قرمز، گیاه جوشانده رنگ سبز، پوست درخت بلوط رنگ قهوهای، نیل رنگ آبی و برگ مو رنگ زرد را شامل میشدند. همه میتوانند برای به دست آوردن طیف وسیع رنگها آنها را با یکدیگر ترکیب کنند. مزیت اصلی این مواد رنگزا زیبائی خوشایند و آهنگ ملایم آنها است.
رنگهای ثابت نیز در بیشتر موارد در مقابل کم رنگ شدن دوام زیادی دارند ولی این مواد رنگزا با اختراعی مبنی بر ارزانی مواد رنگ زای آنیلینی در سال ۱۸۵۶ با ترکیب قطران زغال سنگ کنار گذاشته شدند. اکثر مواد رنگزای آنیلینی ثبات ندارند و بعد از مدتی رنگ آنها اساساً عوض میشود آنها همچنین نسبت به رنگهای گیاهی و حیوانی همتای خود در ظاهر بسیار تند و زننده هستند. مواد رنگزای آنیلینی نیز در سال ۱۹۲۰ با ثبات مواد رنگزای کروماتیک از میان رفتند ولی اخیراً مواد رنگزای گیاهی به دلیل بی نظیر بودن در ملایمت و شفافی رنگ به مقدار زیادی احیاء شدند.