نخستين اشياء فلزى ساخت بشر، اشياء کوچک مسيِ چکشکارى شدهاى است که به نيمه اول هزاره چهارم ق.م تعلق دارد. اين دوره، آخرين دوران نوسنگى است، که انسان فلز را شناخت و اولين فلز مس بود. اما تاريخ فلزکارى ايران به کشف ذوب فلزات که حدود هزاره اول قبل از ميلاد است، مىرسد. در سال ۲۷۰۰ ق.م مقدمات عصر مفرغ آغاز شد. شوش يکى از بلاد باستانى است که آثار بسيارى از فلزکارى ايران را به دست داده است. فلزات طلا و نقره در حدود ۲۵۰۰ ق.م کشف شد و بهدليل کمياب بودن، دوام و کاربرد در زيورآلات، مورد استفاده قرار گرفتند. نمونههايى از نقرکارى اين دوره در تپه حصار کشف شده است.
در حدود ۲۵۰۰ تا ۱۵۰۰ ق.م با کشف فلز قلع، عصر مفرغ آغاز شد و صنعتگران توانستند با ترکيب مس و قلع، به مادهٔ اوليهٔ مقاومترى که خواص مس را نيز دارا بود، دست يابند. در هزارهٔ دوم ق.م مفرغکارى بصورت يکى از برجستهترين صنايع بشرى درآمد. در ناحيه حسنلو در آذربايجان نمونههاى فراوانى از اشياء مفرغى بهدست آمده است که متعلق به اين دوران مىباشد. اين هنر - صنعت توسط مفرغکاران منطقه آذربايجان و اطراف درياچه اروميه به لرستان راه يافت و در آنجا رواج پيدا کرد. مفرغهاى لرستان، شکوه هنر فلزکارى و مفرغکارى ايران و جهان را بخود، اختصاص مىدهد. مفرغکاران لرستان، با ريختهگرى و چکشکارى آشنا بودهاند. اين آثار شامل لگام اسب، تبر، سرنيزه، دهنه اسب، روکش تيردان، بخوردان، سنجاقهاى زمينى و ... مزين به نقوش حيوانات افسانهاي، تلفيق صورت انسان و بدن حيوان، شکار و ... مىباشد. آهن در نيمهٔ نخست هزارهٔ سوم ق.م در بينالنهرين و آسياى صغير شناخته شده بود ولى بهدليل سختى و عدم قابليت چکشخوارى و ديرگداز بودن، نتوانست جايى داشته باشد تا اينکه تبديل آهن به فولاد عملى گرديد. و آهن نيز در ساخت اشياء و ابزار مورد نياز انسان استفاده شد. و حدود سال ۱۰۰۰ ق.م ساخت وسايل آهنى پيشرفت چشمگيرى کرد.
حکاکى روى فلزات از حدود ۸۰۰ ق.م رايج شده است و بعد سکههايى از فلز با ارزشهاى متفاوت تهيه شد و در انجام مبادلات بکار رفت.
در هزاره اول ق.م، فلزکارى در ايران رونق خاصى داشت و از آثار باارزش اين دوران، يکى جام مارليک است که از طلاى ناب ساخته شده و بهوسيله چکشکارى شکل گرفته است. در دوران هخامنشى صنعت ريختهگرى و چکشکارى ترقى قابل ملاحظهاى يافت. در اين دوران سوار کردن سنگهاى قيمتى روى فلزات رايج شد. از اين دوران آثارى از قبيل جامها، مجسمهها و سکههاى طلايى بدست آمده است. مراکز اين صنعت در اين روزگار، آذربايجان، کرمان و لرستان بوده است. گنج جيحون از آثار معروف اين دوران است. از مهمترين نمونههاى فلزکارى در اين زمان يک جفت دسته ظروف به شکل بز بالدار است.
از ديگر آثار فلزى با ارزش در دوران هخامنشى ريتونها هستند. ريتون جامى است با سرشير يا حيوانات قدرتمند ديگر، دسته جام داراى دواير افقى حکاکى شده است. معمولاً اين جامها از طلا يا نقره ساخته مىشده است.
با حملهٔ اسکندر و بعد در دوران سلوکيان، هنر ايران تحت تأثير هنر و فن يونانى قرار گرفت. اما با حضور اشکانيان يا پارتها اين نفوذ کم شد و رنگ ايرانى بخود گرفت. از دورهٔ اشکاني، آثار فلزى که باقى مانده شامل سکهەا و زيورآلات است که فاقد جنبهٔ عالى اين هنر است. در عهد ساساني، ساخت ظروف فلزى قيمتى پيشرفت داشته و برخى از ظروف نقش برجسته دارند که موضوع بعضى از آنها، بيننده را به ياد حجارى و پيکرتراشى آن دوران مىاندازد. جام خسرو از ظروف فلزى دورهٔ ساسانى است که از طلا ساخته شده؛ وجود ظروف ساسانى در ممالک مختلف نشانگر تبادل اجناس و تجارت در آن دوران مىباشد. بعضى از اينها در شمال هند، لهستان و بيشتر در روسيه پيدا شده است؛ حتى در نواحى مختلف کشورهاى آسياى مرکزى و نقاطى مثل جبال اورال نيز اين ظروف بدست آمده است.
در عهد ساساني، نقره بيشتر از فلزات ديگر کار مىشده است. ساخت ظروف سيمين از قبيل تنگ، بشقاب و نيز ساخت ظروف مطّلا رايج بوده است.
با ظهور اسلام فلزکاران از برنز در ساخت ظروفى از قبيل سيني، آبخورى و ابريق استفاده مىکردند که به اشکال حيوانات و پرندگان بود.
با قدرت گرفتن سلجوقيان در شرق ايران، يک دورهٔ درخشان فلزکارى آغاز شد. صنعتگران فلزکار در ساختن آثار نفيس فلزي، انواع روشها را بکار برده و بعضى را با قلمزنى و برجستهکارى تزئين کردهاند. روش ديگر از تلفق برنز و مس و زرفشان کردن آنها با طلا و نقره در ظروف و آلات فلزى استفاده مىکردند. جواهرسازى و مرصعکارى نيز رواج بسيار داشته؛ اغلب اشياى فلزى داراى نقوش حيوانى يا انسانى و مجالس بزم و شکار و نيز داراى کتيبههايى از خط کوفى يا نسخ است.
در دورهٔ سلجوقي، فلزکارى ايرانى در مشبککارى نيز به درجات بالايى رسيد و با مهارت ظروفى نظير شمعدان و عودسوز بجاى گذاشته شد که بهشکل حيوانات يا پرندگان ساخته شده است.
در دورهٔ ايلخاني، فلزکارى داراى تزئيناتى است. کاسههاى مرصع به طلا و نقره، با کيفيتهاى گوناگون از اين دوره باقيمانده است. بطورکلى فلزکارى دورهٔ مغول و تيموري، در صنعت اسلحهسازى و کلاهخود بيشتر جلوه کرده است و طرحهاى اسليمى و کتيبههاى خطى و نقوش ديگر با ظرافت خاصى روى آنها کار شده است.
در دورۀ صفوي، فلزکارى توسعه بيشترى يافت. از آهن و فولاد استفاده مىشد. و قطعاتى بسيار عالى ساخته شد که از نظر کيفى در سطح بالايى قرار داشت. بطورکلى اشياء فولادى آن دوره از قبيل کمربند، لوحه و نشان گاهى با نقره يا طلا مرصع مىشد و در هر مورد بسيار عالى است.
مواد تزئينى و اشکالى که در آثار فلزى اين دوره ديده مىشود، عبارتند از: شاخ و برگ گياهى (اسليمىها) و تصاوير انسانى و حيواني؛ در اين دوره درها و جعبهها و صندوقها را با تختههايى فلزى که با دقت تزئين شده بود، آرايش مىدادهاند.
بعد از دورهٔ صفويه، صنعت فلزکارى کمکم رو به ضعف گذارد؛ زيرا در اين دوره صنعتگران متوجه ساختن ظروف و اشياء فلزى ارزانقيمت عامهپسند شدند.
بههرحال از دورهٔ قاجاريه آثار فلزى متعددى از طلا، نقره و ديگر فلزات بهويژه آثار ميناکارى شده به جاى مانده است. از نمونههاى جالب آن آثار قلمزنى روى در امامزادهها و ديگر اماکن مقدس مىباشد.
در حال حاضر، هنر فلزکاري، در زمرهٔ صنايع دستى و هنرهاى صناعى پررونق کشور است. و شهر اصفهان، همچنان مرکز توليد انواع اين هنر مىباشد. همچنين از شهرهاى شيراز، تبريز، تهران، زنجان، کرمانشاه، بروجرد و طبس مىتوان بهعنوان مهمترين مرکز توليد اين آثار ياد کرد.