پس از قرن هيجدهم و نوزدهم، کلکسيونرهاى غربى فرش به‌جاى استفاده از ترکيه، کلمهٔ پرشيا را براى مشرق زمين بکار بردند. اين سرزمين که بنام ايران قرار گرفت با فرش‌هاى گران‌قيمت و تجملى که براى قصرهاى ايران بافته شده بود، رفته رفته توجه ثروتمندان اروپايى را جلب کرد. و به عنوان اشيايى مُد روز و شرقى جزء لاينفک خانه‌هاى بزرگ آنها شده و به‌تدريج با افزايش حجم تقاضا، شبکه‌اى از دلالان و فروشندگان فرش ايران و بازارهاى دنيا پديد آمده اما گليم‌هاى ايرانى به‌خاطر سادگى در مواد، بافت و طرح چندان مورد توجه اروپائيان و امريکائيان قرار نمى‌گرفت. اما کنجکاوى و اشتياق گروه کوچکى از جمع آورندگان و فروشندگان آگاه غربي، راه ورود گليم‌هاى ايرانى را در دهه‌هاى ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ به مغرب زمين باز کرد. اما باز هم تعداد محدودى از گليم‌ها در نمايشگاه‌هاى هنرى و بومى در معرض نمايش قرار گرفت. اما کيفيت قوى طرح و رنگ در گليم‌هاى قشقايى و لر که مربوط به جنوب و جنوب غربى ايران بود، کار خود را کرد و بسيارى از علاقمندان گليم را براى تزئين و ديوارآويزهاى بزرگ بکار گرفتند. و اين علاقه رو به فزونى گذاشت و در طول بيست سال اخير انواع بسيار گوناگونى از گليم‌هاى ايرانى وارد کشورهاى غربى شد.



اما تحولات گوناگون شصت و چند سال اخير در سرزمين‌هاى بافنده‌ گليم، آثار نامطلوبى بر توليد سنتى اين نوع دست‌بافت باقى گذارد؛ که بيشتر در گليم‌هاى جديد ديده مى‌شود، که بنا بر تقاضاى خريداران غربى بافته مى‌شود. کارهاى سفارشى و توليدات انبوه تجاري، تمايل و نياز را به بافت گليم به سبک قبيله‌اى و روستايى از بين برده است. گليم‌هاى ايران نسبت به گليم‌هاى ترک و آفريقاى شمالى از تنوع و گوناگونى بيشترى برخوردار است. تعداد قبايل و ريشه‌هاى متفاوت آنها در ايران بسيار است.


در طول قرن‌هاى متوالي، سلطنت‌ها و دولت‌هاى گوناگون با فتوحات تاخت و تازهاى خود و بيرون راندن اهالى بومى و جايگزين کردن انسان‌هايى از کشورهاى دوردست، چون مغولستان و يونان، نوعى هرج و مرج در بافت سنتى کشور پديد آوردند. اغتشاشاتى که در اثر نفوذ فرهنگ‌هاى مختلف و جابجايى قبايل چادرنشين در مرزهاى ملى و بين‌المللى پديد آمده موجب شد تا تخمين ريشهٔ اصلى بعضى قبايل مشکل شود و خريداران ترجيح دهند براى تشخيص محل دقيق بافت گليم‌ها، آنها را مستقيماً از بافنده خريدارى کنند. نام‌گذارى‌ها نيز مشکلات بيشترى در اين رابطه ايجاد کرده است. مثلاً يک گليم مى‌تواند بنام قبيله‌اى که در آن بافته شده، شهرى که در آن پيدا شده، يا سبکى که در بافت آن بکار رفته نام‌گذارى شود. از طرفى بافندگان اين گليم‌ها ممکن است با افراد قبايل ديگر ازدواج کنند و ريشهٔ قبيله‌اى مشخصى نداشته باشند.